اجرای کامل طرح هدفمندی یارانهها
یکی از بهترین راههای «جهاد اقتصادی» هدفمند کردن یارانهها بوده که شاخص عمده آن حذف واسطهها و پرداخت پول نفت و یا درآمدهای دیگر دولتی به طور مستقیم به مردم محسوب میشود که تاکنون سابقه نداشته است اگر چه همه با این موافق بودند
ولی تصور میکردند با اجرای آن قحطی و گرانی و شورش مردمی ایجاد میشود که دیدیم نشد، اما متأسفانه مخالفان که دیدند از روبهرو نمیتوانند با اجرای این طرح مقابله کنند با ایجاد استثنا یا حاشیه امنیتی برای برخی کالاها و یا صنوف که آن هم در حال گسترش است باعث بیاثر شدن آن میشوند مانند قانون مالیاتها که تمام مواد آن بدون استثنا مشمول معافیت شدهاند! به طوری که واقعاً اگر معافیتها اعمال شود، اصلاً مالیات نباید گرفته شود. به گزارش فرشته توکلی، خبرنگار ماهین نیوز با توجه به اینکه عموماً درآمدهای فرهنگی و به خصوص درآمد مطبوعات از مالیات معاف هستند، اما برای یکی از نشریات سه میلیون تومان مالیات آمده بود. وی که با مدیرعامل نشریه مصاحبهای داشته مینویسد آقای شمس ادعا میکرد آنقدر دوندگی کردم تا سه میلیون تومان را به سیصد هزار تومان رساندم! البته آقای شمس یک حسابدار حرفهای بود که توانست این دوندگی را انجام دهد اگر چه نشریه ایشان هم با اینکه نام حسابداری دارد ولی در کار تمام جدول است، اما این نشان میدهد غالباً مالیاتهای مأخوذه به دلیل ناآشنایی مالیاتدهندگان با معافیتهای مالیاتی است. اگر دقت نکنیم، همین وضع هم برای هدفمندی یارانهها اتفاق خواهد افتاد! یک روز کشاورزی و نهادههای آن روز دیگر دامداری و نهادههای آن و بالاخره صنعت! از هدفمند کردن یارانهها مستثنا میشوند یعنی اینکه دوباره از دولت پول میگیرند یا کالاها را به یک دهم یا حتی یک صدم قیمت بازار میخرند و دو برابر قیمت بازار میفروشند. مانند صنعت خودرو که تمام محصولاتش دو برابر قیمت بازار جهانی است، اما مواد اولیه و سود بانکی و امثال آن یا بدون پرداخت وجه به قطعهسازان است یا اینکه بدون پرداخت مالیات به دولت و بیمه و سنوات کارگری!
در قضیه نان دیدیم که چگونه مردم حقایق را میپذیرند. قیمت نان افزایش یافت و معادل آن به حساب افراد واریز شد در نتیجه مصرف نان کاهش یافت و از قاچاق آرد هم جلوگیری شد. قاچاق آرد فقط مختص مرزها نبود یعنی فقط ارزانی مصنوعی آرد در ایران باعث نمیشد که از مرز کردستان یا افغانستان و یا پاکستان کامیون کامیون آرد قاچاق شود، بلکه در همین حوالی در همین کوچه و خیابانهای من و شما تا هوا تاریک میشد نانوایی در را میبست و آرد را در تاریکی به شیرینی فروشها یا پیراشکی فروشها به ده برابر قیمت میفروخت. نمیگوییم الان آرد دیگر قاچاق نمیشود، اما به هر حال دولت و مردم از چند سو ضرر نمیکنند. اولاً مصرف سرانه ایران سه برابر مصرف سرانه دنیا اعلام میشد و مردم دنیا میگفتند مگر ایرانیها چه شکمی دارند که سه برابر متوسط دنیا مصرف میکنند، در حالی که شاید نصف متوسط دنیا هم مصرف نمیکردند و اغلب آن به کشورهای دیگر قاچاق میشد و در آمار آنها هم نمیآمد. آش نخورده و دهن سوخته میشدند. نظیر همین امر در قاچاق سوخت اعم از گازوییل که ارزانترین آنهاست تا بنزین و سوپر و نفت سفید و غیره. ما شاهدیم که با گران شدن بنزین از ترافیک کاسته نشده ولی میزان مصرف بنزین کاسته شده و حتی به مرز صادرات هم رسیده است. این یعنی قاچاق بنزین کم شد. حالا قاچاق بنزین هم مانند آرد لازم نبود از مرزها فقط محافظت شود، همین که یک ارگان دولتی حساس مانند ارگانهای نظامی و سیاسی سهم بنزین ارزان میگرفت و آن را به رانندهها یا مسؤولان ادارات خود میداد هم باید محاسبه شود. بیشترین مقدار مصرف بنزین و برق و آب و گازوییل مربوط به ارگانهای دولتی است و این به منزله آن نیست که آنها زیاد مصرف میکنند. شما الان که وارد ادارات شوید، روز هم مانند شب تاریک است تا مثلاً مصرف برق کم شود. اما مصرف در جای دیگری است! به نام ادارات دولتی و به کام مسؤولان بیمسؤولیت است. کسانی که حتی پول برق ویلای شمالشان را هم به حساب پروژه یا تحقیق دولتی میگذارند.
یکی دیگر از اشتباهات این است که به خود اظهاری اکتفا میکنند و از مردم خواهش میکنند که اگر یارانه لازم ندارند، نگیرند!
سوداگران که خود را در بین مردم مخفی کردهاند، اگر چند بار با چندین نام یارانه نگیرند باید خدا را شکر کرد نه اینکه توقع داشت بیایند و مردانه بگویند ما یارانه نمیخواهیم! بوی پول آنها را مست میکند از این مستی کی میتوانند دست بکشند؟ به گزارش نیما طائفی، خبرنگار ما از آلمان یکی از بزرگترین بارداران و مشروبفروشان آلمان، ایرانی است آن هم سید و موسوی! خبرنگار ما که مصاحبه کوتاهی با این ایرانی بچه گمرک سابق داشت میافزاید: وی انبارهای بزرگ مشروبات در آلمان را اداره میکند که حتی پلیس آلمان هم نمیتواند آن را کشف کند فقط یکبار دستگیر شده که بلافاصله 90 روز زندانی خود را با پول هنگفتی خریداری کرد. وی آنقدر در آلمان و انگلیس و فرانسه نفوذ دارد که برخی بستگانش با اینکه ایرانی هستند از محافظان شخص ولیعهد میباشند! حال شما بیایید به این آقا بگویید تو سید هستی، اولاد رسول اللهی بیا و از این کار دست بردار! آیا انتظار مثبتی است؟ در حالی که نامبرده افتخارش این است که با این نام پول کلانی از فروش مشروبات و راهاندازی بار به دست آورد و این هم از زرنگی اوست! اصولاً اگر همه مردم خوب بودند نیازی به ارسال رسل نبود و اگر نخالهها جبران صفا و صمیمت سادهدلان را نمیکردند، احتیاجی به قانون نبود. حالا که قانون تصویب شده و در حال اجراست؛ نگذاریم استثنا جای قاعده را بگیرد.