جهاد تبیین و جنگ سوم جهانی

بار دیگر جهان متحد شده تا ایران را به زحمت بیاندازد. اما این بار دستشان از حمله نظامی کوتاه شده و هیچ راهی برای پیروزی بر موشک ها و پهباد های ایرانی ندارند. زیرا ایران توانسته بارها در اربیل مرکز تجمع آنها را با موشک های دقیق بزند. و اگر باز هم حماقت کنند، ممکن است این موشک ها منحرف شده به سد ایلسو یا بند کمال خان و یا گنبد اهنین اسرائیل هم برسد. از این رو وحشت آنان افزون شده و به قول شاعر مزدورشان هر کجا می روند جز بدبختی نمی بینند! دست قدرت ایران حتی در کنار کاخ سفید هم معلوم است. نشانه آن حضور مایک پمپیو وزیر خارجه سابق آمریکا در مقر حانه سالمندان منافقین است. وی که دست قدرت انتقام را بخوبی حس کرده به وحشت افتاده تا شاید منافقین بتوانند او را محافظت کنند. و میلیون دلار از سوی ترامپ برای انها هدیه آورده است. منافقین احمق هم همه آنها را به داخل ایران فرستادند تا خرج تظاهرات شود. و برای همین است که رئیس کل بانک مرکزی می گوید عرضه دلار و ارزهای خارجی در ایران بیش از تقاضای آن است. و نمی داند چرا! 

جهاد تبیین جایگزین روابط عمومی ها

همانطور که در دوران انقلاب برای هر ارگان دولتی موروثی یک نهاد انقلابی موازی تاسیس شد برای روابط عمومی ها هم باید جهاد تبیین طراحی شود زیرا بحث این موضوع از سوی رهبر انقلاب یعنی نارضایتی از عملکرد روابط عمومی هاست زیرا محتوای جهاد تبیین همان وظایف صداو سیما و روابط عمومی هاست زیرا صداو سیما موروثی است و قادر به دفاع از انقلاب اسلامی نیست همانطور که روابط عمومی ها اپوزیسیون داخل سازمانی هستند صدا و سیما هم اپوزیسون کلی است. اگر فشار رهبری نباشد همه مجریان کشف حجاب میکنند و همه هنرمندان به صنعت پورن پناه می برند. و آنهاییکه امکان دارند به رسانه های معاند پیوسته برای دشمن خوش رقصی می کنند. تمام رسانه ها هم همینطورند و وجود یک کیهان مقتدر را برنمی تابند. لذا می بینیم دفتر رسانه رهبری با هیچکدام از رسانه ها کار نمی کند. 

تلاش بورژوازی نوکیسه برای بازگشت به قدرت

بهزاد نبوی و تاج زاده بورژواهای نوکیسه هستند که از قبل سعید حجاریان و دیگر سلطان های یک شبه به نان و نوایی رسیدند یکی از اعماق زندانها ازد شد و به پتروپارس رسید و دیگری از یک گروه کوچا چریکی دروغین در آمریکا به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی دست یافت. و سالها بر گرده ملت سوار شده و برای خود ذخیره آخرت! درت کردند. کوپنی کردن کالاها راه دزدی آنها را مشروع کرد و توانستند با در دست گرفتن واردات کالاهای اساسی بار خود را ببندند. اما چندی است که با سیاست های ضد فساد رئیسی هر روز یکی از پرهای انان قیچی می شود و درآمد میلیاردی شان به مبلیونی! تبدیل می شود. لذا تاب مقاومت نداشته و هرچه در درون کثیف خود داشتند بیرون ریختند. حتی از توهین به رهبری و اسلام و امام هم کم نگذاشتند.  

چرا مدیران مالی و حسابداران خائن به مردم هستند

تمام گرانی ها براساس صورتهای مالی حسابداران و قیمت تمام شده مدیران مالی است و انها در این کار فقط یک پنجم مسولیت پذیری به مردم دارند چونکه چهار پنجم این مدیران ارشد سهامداران کارگران و دولت است که حداکثر گرا هستند یعنی کارگر حقوق بالاتر می خواهد مدیران پاداش های نجومی درخواست دارند سهامداران سود حداکثری و دولت حق بیمه و مالیات زیاد فقط مصرف کنندگان یعنی مردم هستند که حداقل گرا و چون دستمزد حسابداران هم در دست مردم نیست لذا خائن هستند علاوه بر اینکه حسابدار با مدیرمالی و همه ذینفعان دیگر در تضاد منافع هستند یعنی دولت مالیات بیشتری می خواهد تا حسابدار بعنوان حسابدار خبره یا قسم خورده تایید شود. مدیران پاداش بیشتری می خواهند تا حقوق او را اضافه کنند کارگران دستمزد بیشتری میخواهند تا برعلیه مدیر مالی شعار ندهند.  

توزیع خارج ازشبکه راه حل گرانی

شبکه های توزیع مواد غذایی هم هم مانند شبکه توزیع اب و برق و فاضلاب، دچار پوسیدگی میشوند و به هزینه می افتند و گرانی ایجاد میکنند: لذا ایجاد توزیع خارج از شبکه تحت عنوان: از تولید به مصرف باعث کاهش هفتاد درصد قیمت کالاها میشود. مثلا اگر گندم به نرخ جهانی حساب شود، و از کشاورز خریداری شود، کشاورز برای سالهای دیگر هم تولید خواهد کرد و فراوانی ایجاد می شود. ولی به دست دلالان باشد ارزان می خرند و گران می فروشند تا سود بیشتری بدست آورند. البته از دلال که صحبت می شود معمولا یک آدم ریشو پس پرده! در نظر مردم مجسم می کنند! در حالیکه دلالان بسیار اطو کشیئه و آبدیت هستند: اکثر فروشگاههای زنجیره ای دلال هستند.و این تصورش مشکل است! دلال ها بانکها هستند، بیمه ها و بورس همگی کار دلالی می کنند. اینکه می گویند بانکها باید از بنگاه داری برکنار باشند یعنی همین. چون بانکها، بیمه و بورس دارای نقدینگی زیادی هستند بنابر این قدرت ورود به هر بازاری دارند و بالاترین قیمت ها را هم پیشنهاد می کنند و برنده هم می شوند. به همین جهت اکثر خانه های خالی متعلق به بانکها و بیمه ها است. اگر سه میلیون خانه خالی را در قیمت روز ان ضرب کنیم این می شود دارایی منجمد بانکها! و به استناد همین کار حسابرسان قسم خورده! آنان را ورشکسته اعلام می کنند، تا دست از بنگاهداری برندارند. والا اگر بانکها ورشکسته هستند، چرا بالاترین پاداش ها و حقوق ها برای مدیران پرداخت می شود. واین شگرد تیغ دو دم است: از یکطرف هزینه ها را بالا می برد و لذا بانکها ورشکسته می شوند و از ظرف دیگر نجومی بگیران در بازار عرضه اخلال می کنند. و مدیریت توزیع را به دست می گیرند و باعث احتکار و گرانی کالا می شوند.