مسکن «طرح ماهین»!
شکست مسکن مهر در پایین آوردن اجارهبها نشان داد که الگوبرداری کامل از بیگانگان راهحل راهبردی مشکلات ایران نیست زیرا اصلاً الگوی مسکن ایرانی با هزاران سال سابقهی تاریخی شباهتی به الگوی مسکن مهر ندارد. لذا اکثراً این ساختمانها یا افغانینشین شدند یا خالی ماندند!
البته نفی همهی طرح که با سرعت در همه جا خانهسازی شود صحیح نیست ولی باید دید که چه کسانی ساکن آن میشوند؟ نخست آنکه در هنگام پول دادن که 5 میلیون نقد و بقیه وام است متقاضیان به سختی پول میدهند و بقیه وام است معمولاً بعد از ساخت هم چون از خانواده دور میافتند آن را اجاره میدهند و یا اگر مستأجر پیدا نشد برای روز مبادا نگهش میدارند! چرا که محل زندگی در فرهنگ بومی ایران با بیگانگان تفاوت دارد یعنی جوان تازه ازدواج کرده رفت و آمد زیاد دارد و حاضر نیست از فامیلها دور باشد. از نظر مکانیابی اکثر این مکانها در محیط شهری دور از دسترس است و با آنکه افتخار آقایان این است که مثلاً شهر جدید پردیس برای خودش اروپایی شده است! دوم، این خانهها اصلاً از نظر معماری تابع خواست ایرانی نیستند، به خصوص ساختمانسازیهای صنعتی که خیلی تبلیغ میشوند و هدف آن در وهلهی اول بیکار نبودن انبوهسازان است نه صاحب خانه شدن مردم و شکل آن هم کاملاً کپی از غرب است مثلاً آشپزخانهی اوپن برای یک خانوادهی غربی که همسرش فقط مشروبات سرو میکند یا خودش باردار است! خیلی خوب است ولی برای ایرانی که حاضر نیست ناموسش جلوی مهمانها دست به یخچال ببرد و بعد آشپزی کند این موضوع خیلی سخت است! یعنی همه از محتویات یخچال او باخبر میشوند و از آشپزی او سر در میآورند و این تازه بخش محرمهاست بخش نامحرمها که بدتر! مسکن «طرح ماهین» که در سالهای 1360 از طرف انجمن اسلامی ماهین نوشته شد و به وزارتخانهها و بنیاد مسکن ارسال شد و حتی چند بار در روزنامههای کثرالانتشار چاپ شد ناظر بر همین نکته است. ضد مهاجرت ضد خانهی خالی یا اجاره خانه است و فرهنگ بومی را در ساخت اسکلت آن در نظر گرفته است.
بر اساس این طرح مکانیابی آن در کنار همان مردمی است که روستا را دوست دارند یا آن را برای لقمه نانی رها کردهاند. 3 نوع استاندارد برای این طرحها در قالب ده دستگاه و چهل دستگاه و صد دستگاه تعریف شده که اولی برای روستاهای خالی از سکنه یا رها شده است که مردم آن دوست دارند تابستانها یا عاشورا و مراسم ختم و عروسی در آنجا حضور داشته باشند، لذا وجود یک سالن عمومی برای روستاییان لازم است. البته در طرحهای درجه بعد با عنوان حسینیه از آن یاد شده اما در این سیستم از حسینیه هم سادهتر شکل کاروانسرا یا یک چهار دیواری با سقف ساده تعیین شده است. البته مسجد به عنوان مرکز تجمع در تمام این طرحها مرکزیت را دارد علاوه بر مرکزیت بلندتر از همه ساختمانها باید ساخته شود تا به عنوان شاخص روستا یا شهر از دور قابل دیدن باشد. در اطراف مسجد در روستاهای درجه سه یعنی طرح ده واحدی مغازه سوپری و میوهفروشی و قصابی یا مغازههای خیلی ضروری پیشبینی شده، اما چون ورود به مسجد برخی مسایل شرعی را دارد برای مراسم کاملاً رسمی و تعریف شده در نظر گرفته شده اما مثلاً همهی افراد در حسینیهها در تمام اوقات میتوانند حضور پیدا کنند یا آمدن کودکان ضرر زیادی به عبادات مردم وارد نمیکند. در سیستم ده واحدی آنکه در متراژ 300 متری در زمینی به مساحت 1400 متر مربع ساخته خواهد شد از زمینهای منابع طبیعی استفاده و شرط داشتن خانه و یا مجرد بودن از آن حذف شده است. در اسکلت داخلی آن اندرونی و بیرونی طراحی و زیر زمینی برای نگهداری دام و حیات آن متناسب با نگهداری، طراحی شده است. یعنی روستایی بدون هیچ دغدغهای میتواند ساکن این خانه شود در طرح 40 دستگاهی برای روستاهای بزرگتر ساختمانهای دو طبقه و دارای مرکز رفاهی و دینی و آموزشی است. مدرسه ابتدایی، درمانگاه، تعمیرگاه و پارکینگ از آن جمله است.
برای روستاهای بزرگتر طرح صد دستگاه پیش بینی شده با ساختمانهای 5 طبقه در شکل 5 ضلعی که در مساحتی 70 در 70 بنا میشود و دارای بیمارستان و دبیرستان و هتل و تعمیرگاه و پمپ بنزین است. مسجد در مرکز قرار دارد و اطراف آن را مراکز تجاری و اداری پوشانده و غرفههایی هم برای زیر گذر میدان و پناهگاه منظور شده است. اعداد ذکر شده همه برگرفته از معماری است؛ اعداد مقدسی چون 4 وجهی بودن خانه کعبه یا 5 پر بودن ستاره 5 تن آل عبا و عدد 8 بهشت و 7 آسمان که اغلب در معماری اسلامی حرفهای جدید و تازهای دارد که هنوز بر جهانیان مکشوف نشده است. خیابانها در این طرح به عنوان رابط معرفی و فضاهای خالی برای فضای سبز و نیز پارک بازی کودکان تعریف شده است. در ساختمانهای پیشرفته آسانسور و پلهها از محیط خانه بیرون و در خیابان طراحی شده است تا مزاحمتی برای همسایگان و سر و صدا برای طبقات پایینتر نباشد. در شهرهای جدید یا شهرکسازیها نیز میتوان از این طرح استفاده کرد، مشروط بر آنکه نامنویسی به صورت خانوادگی یا جمعی باشد. زیرا جامعهشناسی ایرانی نشان میدهد که حتی مهاجرت از روستاها هم به صورت فامیلی و گروهی است یعنی اگر یک نفر زمین یا خانهای میخرید به دوستان و فامیلهای خود هم راه و چاه را نشان میداد و آنان را ترغیب به مهاجرت میکرد؛ لذا در طراحی ضد مهاجرت هم باید این اصل باشد یعنی کافی است یک نفر ساکن شود و مطمئن شود برادر یا خواهر و یا فامیل او هم کنارش خواهد آمد.