تمام گرانی ها براساس صورتهای مالی حسابداران و قیمت تمام شده مدیران مالی است و انها در این کار فقط یک پنجم مسولیت پذیری به مردم دارند چونکه چهار پنجم این مدیران ارشد سهامداران کارگران و دولت است که حداکثر گرا هستند یعنی کارگر حقوق بالاتر می خواهد مدیران پاداش های نجومی درخواست دارند سهامداران سود حداکثری و دولت حق بیمه و مالیات زیاد فقط مصرف کنندگان یعنی مردم هستند که حداقل گرا و چون دستمزد حسابداران هم در دست مردم نیست لذا خائن هستند علاوه بر اینکه حسابدار با مدیرمالی و همه ذینفعان دیگر در تضاد منافع هستند یعنی دولت مالیات بیشتری می خواهد تا حسابدار بعنوان حسابدار خبره یا قسم خورده تایید شود. مدیران پاداش بیشتری می خواهند تا حقوق او را اضافه کنند کارگران دستمزد بیشتری میخواهند تا برعلیه مدیر مالی شعار ندهند. سهامداران هم سود بیشتری میخواهند تا بازرس مالی را زیر فشار نگذارد لذا حسابدار مجبور است خواسته همه را در قیمت تمام شده لحاظ کند تا از جیب مردم پرداخت شود تنها راه مبارزه با گرانی تعدیل یا رد صورتهای مالی و قیمت تمام شده است که البته از راه تعادل به دست نیاید یعنی نماینده رییس جمهور خودش قیمت تمام شده را حساب کند تا مردم هم ذینفع باشند. آقای رئیسی رئیس سازمان بازرسی کل کشور هم بوده و زمانی که بنده در بازرسی کل کشور کارشناس مالی بودم گزارشها را به ایشان می دادیم. گزارش های مالی بر سه دسته بودند: گزارش های دردسر ساز! گزارش های میوه ای و گزارش های پرملاط! گزارش های دردسر بیشتر برای بازرسان تازه کار بود که میرفتند و حقایق را می نوشتند که هم برای خودشان دردسر ساز بود وباعث اخراجشان می شد و هم برای شرکتها و موسسات که رازشان افشا شده بود. بطور مثال در سال 82که کردان هنوز افشا نشده بود شخصی گزارشی از صدا و سیما نوشته بود اختلاس های مالی صدا و سیما و مخصوصا کردان را افشا کرده بود. آن موقع آقای ضرغامی معون حقوق و امور استانها بود مرا خواست و گفت از کدام منبع استفاده کردی من نگفتم، و ایشان برعلیه من در دادگاه مطبوعات شکایت کرد و بعد هم گفت به دستور آقای خامنه ای ممنوع التصویر شده ای. با اینکه بعد کردان افشا شد ولی بجای دستمزد هنوز هم بنده ممنوع الکار هستم. از این نوع گزارش ها زیاد بود. ولی کسی توجه نمی کرد. دسته دوم بازرسی های میوه ای بود. یعنی طرف به اختلاس خودش آگاه بود و مجاری را هم تعبیه کرده بود. و لذا از افشا شدنش مطمئن بود لذا فقط از بازرسین پذیرایی می کرد. مثلا بنیاد مستضعفان که می رفتیم، کارت استخر! به ما می دادند. نهار هم در هتل ازادی می خوردیم و گاهی بن هایی هم می دادند. چونکه دلار های بنیاد را که از گردشگران خارجی می گرفتند، می فرستادند دبی! و به قول خودشان ریال بالاتری می گرفتند! اصغر غمخوار خودش هم همیشه دبی بود تا این کار را هندل کند! و به ما می گفت در گزارش بنویسد که ما برای ایجاد درامد بیشتر این کار را می کنیم چون باید مقدار زیادی پول به بیت رهبری بدهیم! لذا راست یا دورغ انها را اگر نمی نوشتیم از پذیرایی خبری نبود. و اتاق ماراهم می گرفتند و می گفتند بازرسی خودش اتاق بدهد! دسته سوم گزارش های ملاط دار یا معاملاتی نام داشت. اکثر حسابداران قسم خورده در این جا بودند! یعنی با شرکت یا موسسه قرار شفاهی می گذاشتند که مثلا مالیات را کم حساب کنند و مابه الفتاوت را نصف به نصف برای خود بردارند. در ایران خودرو مدیرمالی می گفت شما با حسابهای موقت کاری نداشته باشید! زیرا هرچه پول از مردم می گرفتند، اعضای هیات مدیره بعنوان علی الحساب برای خود برمی داشتند.
Why are accountants and financial managers traitors to the people?
All costs are based on the financial statements of the accountants and the cost of the financial managers, and they have only one-fifth of the responsibility to the people, because four-fifths of these senior managers are the shareholders of the workers and the government, who are maximalists. Astrologers demand maximum profit shareholders and government premiums and high taxes are only consumers, ie the people, who are minimalist and because the salaries of accountants are not in the hands of the people, so they are traitors. The government wants more taxes to certify the accountant as a certified or sworn accountant. Managers want more rewards to increase his salary Workers want more pay so they do not shout slogans against the financial manager. Shareholders also want more profit so as not to put pressure on the financial inspector, so the accountant has to take into account all the demands in the cost price to be paid from the pockets of the people. No balance is achieved, that is, the president's representative calculates the cost price so that the people also benefit. Mr. Raisi was also the head of the National Inspection Organization, and when I was a financial expert in the National Inspection, we gave him reports. Financial reports were divided into three categories: Troubled reports! Fruit reports and rich reports! Trouble reports were mostly for novice inspectors who went and wrote down facts that were both troublesome for themselves and led to their dismissal, as well as to companies and institutions whose secrets had been revealed. For example, in 1982, when the Kurds were not yet exposed, someone wrote a report on the radio and television, exposing the financial embezzlement of the radio and television, and especially the Kurds. At that time, Mr. Zarghami was the deputy for law and provincial affairs. He called me and said that I did not say which source you used, and he sued me in the press court, and then said that you had been banned from being photographed by Mr. Khamenei's order. Although Kordan was later exposed, I am still a slave to work instead of wages. There were many such reports. But no one paid attention. The second category was fruit inspections. That is, the party was aware of its own embezzlement and had installed channels. And so he was sure of its disclosure, so he only received inspectors. For example, when we went to the Foundation for the Underprivileged, the pool card! They gave it to us. We also had lunch at the Azadi Hotel and sometimes they gave us vouchers. Because the foundation dollars they took from foreign tourists were sent to Dubai! And according to their own words, they got a higher rial! Asghar Ghamkhar himself was always in Dubai to handle this! And he told us to write in the report that we are doing this to generate more revenue because we have to give a lot of money to the leadership house! Therefore, if we did not write them true or false, there would be no news of the reception. And they would take my room and tell me to inspect the room myself! The third category was called mortar or transaction reports. Most sworn accountants were here! That is, they made an oral agreement with the company or institution to, for example, underestimate the tax and take half of the fatwa for themselves. In Iran Khodro, the financial manager said that you should not deal with temporary accounts! Because whatever money they took from the people, the board members took it as an account.
لماذا المحاسبون والمدیرون المالیون خونة للناس؟
تعتمد جمیع التکالیف على البیانات المالیة للمحاسبین وتکلفة المدیرین المالیین ، وهم یتحملون فقط خمس المسؤولیة تجاه الناس ، لأن أربعة أخماس کبار المدیرین هم مساهمو العمال والحکومة ، الذین هم متطرفون. یطالب المنجمون بأقصى ربح للمساهمین وأقساط الحکومة والضرائب المرتفعة هم مستهلکون فقط ، أی الأشخاص ، الذین هم من الحد الأدنى ولأن رواتب المحاسبین لیست فی أیدی الناس ، لذا فهم خونة. ترید الحکومة المزید من الضرائب للمصادقة على المحاسب کمحاسب معتمد أو محلف. المدیرون یریدون المزید من المکافآت لزیادة راتبه. العمال یریدون رواتب أکثر حتى لا یهتفون بشعارات ضد المدیر المالی. یرید المساهمون أیضًا المزید من الأرباح حتى لا یضغطوا على المفتش المالی ، لذلک یجب على المحاسب أن یأخذ فی الاعتبار جمیع المطالب فی سعر التکلفة الذی یتعین دفعه من جیوب الناس. ممثل الرئیس یحسب سعر التکلفة حتى یستفید الناس أیضًا. کان السید رئیسی أیضًا رئیسًا لجهاز التفتیش الوطنی ، وعندما کنت خبیرًا مالیًا فی التفتیش الوطنی ، قدمنا له التقاریر. تم تقسیم التقاریر المالیة إلى ثلاث فئات: التقاریر المتعثرة! تقاریر الفاکهة وتقاریر غنیة! کانت تقاریر المشاکل فی الغالب للمفتشین المبتدئین الذین ذهبوا وکتبوا حقائق کانت مزعجة لأنفسهم وأدت إلى فصلهم ، وکذلک للشرکات والمؤسسات التی تم الکشف عن أسرارها. على سبیل المثال ، فی عام 1982 ، عندما لم یکن الأکراد قد تم الکشف عنهم ، کتب أحدهم تقریرًا فی الإذاعة والتلفزیون ، یفضح الاختلاس المالی للإذاعة والتلفزیون ، وخاصة الأکراد. فی ذلک الوقت ، کان السید زرغامی نائباً للقانون وشؤون المحافظات. اتصل بی وقال إننی لم أقل المصدر الذی استخدمته ، وقاضینی فی محکمة الصحافة ، ثم قال إنه ممنوع من التصویر بأمر السید خامنئی. على الرغم من تعرض کوردان لاحقًا ، إلا أننی ما زلت عبدًا للعمل بدلاً من الأجر. کان هناک العدید من هذه التقاریر. لکن لم ینتبه أحد. وکانت الفئة الثانیة هی عملیات تفتیش الفاکهة. أی أن الحزب کان على علم باختلاسه وقام بترکیب قنوات. ولذا کان متأکدا من الکشف عنها ، لذلک لم یستقبل سوى المفتشین. على سبیل المثال ، عندما ذهبنا إلى مؤسسة المحرومین ، بطاقة البلیاردو! لقد أعطوها لنا. تناولنا الغداء أیضًا فی فندق Azadi وأحیانًا قدموا لنا قسائم. لأن دولارات المؤسسة التی أخذوها من السائحین الأجانب کانت ترسل إلى دبی! ووفقًا لکلماتهم الخاصة ، فقد حصلوا على ریال أعلى! أصغر غمخار کان دائمًا فی دبی للتعامل مع هذا! وقد أخبرنا أن نکتب فی التقریر أننا نقوم بذلک لتولید المزید من الإیرادات لأنه یتعین علینا تقدیم الکثیر من المال إلى دار القیادة! لذلک ، إذا لم نکتبها صحیحة أو خاطئة ، فلن تکون هناک أخبار عن الاستقبال. وکانوا یأخذون غرفتی ویطلبون منی أن أتفقد الغرفة بنفسی! الفئة الثالثة کانت تسمى الهاون أو تقاریر المعاملات. کان معظم المحاسبین المحلفین هنا! أی أنهم أبرموا اتفاقًا شفهیًا مع الشرکة أو المؤسسة ، على سبیل المثال ، التقلیل من قیمة الضریبة وأخذ نصف الفتوى لأنفسهم. فی إیران خودرو قال المدیر المالی إنه لا یجب التعامل مع الحسابات المؤقتة! لأنه مهما کانت الأموال التی أخذوها من الناس ، فقد أخذها أعضاء مجلس الإدارة کحساب.
Чому бухгалтери та фінансові менеджери є зрадниками народу?
Усі витрати базуються на фінансових звітах бухгалтерів і витратах фінансових менеджерів, і вони несуть лише одну п’яту відповідальності перед людьми, тому що чотири п’ятих цих вищих менеджерів є акціонерами працівників та уряду. , які максималісти. Астрологи вимагають від акціонерів максимального прибутку, а державні премії та високі податки - це лише споживачі, тобто люди, які мінімалісти і тому що зарплати бухгалтерів не в руках людей, тому вони зрадники. більше податків, щоб сертифікувати бухгалтера як сертифікованого або присяжного бухгалтера. Менеджери хочуть більше винагород, щоб підвищити його зарплату. Робітники хочуть більше оплатити, щоб вони не викрикували гасла проти фінансового менеджера. Акціонери також хочуть більшого прибутку, щоб не тиснути на фінансового інспектора, тому бухгалтер повинен врахувати всі вимоги до собівартості, яку необхідно сплатити з кишені людей. Не досягається баланс, тобто Представник президента розраховує собівартість, щоб і люди виграли. Пан Раїсі також був головою Національної інспекційної організації, і коли я був фінансовим експертом в Національній інспекції, ми давали йому звіти. Фінансові звіти були розділені на три категорії: Проблемні звіти! Фруктові звіти та багаті звіти! Повідомлення про несправності надходили здебільшого до інспекторів-початківців, які ходили і писали факти, які були для них неприємними і призводили до їх звільнення, а також на підприємства та установи, чиї таємниці були розкриті. Наприклад, у 1982 році, коли ще не були викриті курди, хтось написав репортаж по радіо і телебаченню, викриваючи фінансові розкрадання радіо і телебачення, і особливо курдів. На той час пан Заргамі був заступником з юридичних і провінційних питань, він зателефонував мені і сказав, що я не сказав, яке джерело ви використали, і подав на мене до суду в прес-суді, а потім сказав, що вас заборонили фотографувати. за наказом пана Хаменеї. Хоча згодом Кордана викрили, я все ще раб роботи замість зарплати. Таких повідомлень було багато. Але ніхто не звернув уваги. Другою категорією були інспекції фруктів. Тобто партія знала про власне розкрадання і встановила канали. І тому він був упевнений у її розкритті, тому приймав лише перевіряючих. Наприклад, коли ми ходили до Фонду малозабезпечених, карта пула! Вони нам це дали. Ми також обідали в готелі Azadi, іноді нам давали ваучери. Бо ті долари, які вони взяли у іноземних туристів, відправили в Дубай! І за їхніми власними словами, вони отримали вищий ріал! Сам Асгар Гамкхар завжди був у Дубаї, щоб впоратися з цим! І він сказав нам написати у звіті, що ми робимо це, щоб отримати більше доходів, тому що ми повинні віддати багато грошей дому керівництва! Тому, якби ми не написали їх правду чи неправду, не було б жодної новини про прийом. А вони взяли мою кімнату і сказали, щоб я сам оглянув кімнату! Третя категорія називалася ступенем або звітами про операції. Більшість присяжних бухгалтерів були тут! Тобто вони усно домовилися з компанією чи установою, щоб, наприклад, занижувати податок і забирати собі половину фетви. В Іран Ходро фінансовий менеджер сказав, що не варто мати справу з тимчасовими рахунками! Бо які б гроші вони не брали у людей, члени правління брали їх на рахунок.