تفسیر (موضوعی قرآن) ماهین

تفسیر (موضوعی قرآن) ماهین

تقدیم به اساتیدم مرحومین: ایت الله کاشانی و ربانی شیرازی صاحب وسائل الشیعه و این الله مهدی شاه ابادی
تفسیر (موضوعی قرآن) ماهین

تفسیر (موضوعی قرآن) ماهین

تقدیم به اساتیدم مرحومین: ایت الله کاشانی و ربانی شیرازی صاحب وسائل الشیعه و این الله مهدی شاه ابادی

آمریکا و اروپا و اسرائیل پول لازم هستند!

سلاح ، خمیر بازی هست که خدا به انسان داد. و اکنون موقع جمع کردن خمیر بازی است! لذا حشد الشعبی باید: بجای انفجارات، آنها را تک بزند! و یمن بجای بمباران کشتی ها، انها را سالم مصادره کند. همه کشتی ها و ناو ها و تانکها، سالم بمانند! زیرا خداوند با نابودگری مخالف است. باید همه آنها به کشتی های گردشگری، هواپیمای توریستی و ابزار موزه ای تبدیل شوند. همه سلاح ها فقط باید در دست ایرانی ها باشد، تا زیر نظر صاحب الزمان عج،و نایب برحقش، مانع تولید ان بوسیله دیگران شود. و قدرت مخصوص خدا باشد(ولله الامر) این امر هم از نظر مادی به نفع جهان است و هم از نظر اسلامی و دینی. در قران می خوانیم که خداوند زره سازی را به حضرت داوود یاد داد! و آهن را در دستهای او (مانند خمیر)نرم کرد( والنا له الحدید). و به سلیمان ذوب آهن را آموزش داد(عین القطر) حتی غواصی به زیر دریا، و پرواز به اسمانها را هم انجام داد. اما همین حضرت سلیمان در حالیکه ناظر: همه فعالیت های عمرانی و صنایع نظامی بود، بر بالای بلندی تا سه روز، جسد بی جانش خشک شد. همه کارکنان با سرعت تمام کار می کردند! و تصور می کردند نظاره او جدی است. تا خداوند موریانه ای را مامور کرد: پای عصای او را بخورد و جسد خشک شده اش، بر زمین بیافتد! با رفتن او، همه این امکانات به دست شیاطین افتاد. و تا امروز، شیاطین جن و انس از آنها استفاده می کنند. و در قرن بیست و یکم! و عضر فضا و اتم و هوش مصنوعی! که صهیونیزم وارث آن بود، فقط یک علت داشت: به دنبال جسد حضرت سلیمان بودند، تا در کنار او شاید به رموز بیشتری دست پیدا کنند. لذا صهیونیزم بالاترین قدرت نظامی را، چه بصورت مستقیم در داخل سرزمین های اشغالی، و چه بصورت غیر مستقیم و نیابتی در پنتاگون، ام آی سیکس و حتی ساواک ایران، ایجاد کرد. براساس اسناد تاریخی، بمب اتم را هم صهیونیست ها ساختند. لذا باید این سلاح و علم ان، از دست صهیونیزم خارج شود(ایران ، پنتاگون را از محل مطالبات خود بخرد، تا جنگ، رایگان پایان یابد) حضرت مولانا چه خوب گفته: تیغ دادن در کف زنگی مست ** به که آید علم ناکس را به دست. یعنی این سلاح های کشتار جمعی، اگر در دست ایرانیان باشد بهتر است: که علم آن نزد صهیون باشد. زیرا زنگی به معنی ایرانی است(یا زنگی، زنگی باش یا رومی رومی)، زن و زندگی هم از همین کلمه  مشتق شده است. سعدی هم می گوید: تیغ بران گربه دستت داد چرخ روزگار، هرچه خواهی ببر، اما نبر نان کسی. یعنی ایرانیان در طول تاریخ ثابت کرده اند که: اگر تیغ بران هم در دست داشته باشند، مست هم باشند، باز نان کسی را نمی برند، چه رسد به جانش. اکنون نیز جهان شاهد دوقطب بزرگ اسلحه سازی،بکار گیری، اسلحه هست: کل کارخانجات صهیونیستی در امریکا، اسرائیل، فرانسه و انگلیس! یک طرف، پهباد و موشک ایرانی در طرف دیگر. و در طوفان الاقصی ثابت شد که: پهباد و موشک ایرانی، از تمامی سلاح های صهیونیستی کار امد تر است(یکی مرد جنگی ، به از صد هزار.)نتیجه آنهم این است که کلیه کارخانجات جنگی بی پول شده! به حال تعطیل در امدند. آمریکا که با بدهی نجومی، سعی می کرد به اسرائیل وام بدهد، ناچار پنتاگون را به فروش گذاشت. اسرائیل هم با روزی 7میلیارد دلار بدهی، تا مدتی از چین و ترکیه برای زنده ماندن،قرض میکند. لذا زمینه برای انتقال تکنولوژی جنگ، به ایران فراهم است. این سلاح ها در دست ایرانی باشد به کسی اسیب نمی رسد. و اگر هم کسی اسیب ببیند، برای خلع سلاح است. ایران میتواند بجای اموال بلوکه شده خود، کارخانجات و تمام سلاح ها را بخرد. کشورهای اسرائیل و فرانسه و امریکا را، به مناطق موزه ای و گردشگری تبدیل و: کلیه سلاح های جنگی ناکار امد را هم، به وسایل صنعت گردشگری اختصاص دهد. مهمترین هدف گردشگری جهان هم: حج خانه خدا و زیارت قدس و کربلا قرار دارد.(سیرو فی الارض و ابتغوا من فضل الله)

آمریکا را کنار گذاشتیم

آمریکا و اروپا و اسرائیل و سازمان ملل متحد، یکجا به زباله دان تاریخ فرستاده شدند. با قبول ادامه آتش بس، حق وتو آنها باطل شد. و لذا طوفان الاقصی یک باطل السحر بزرگ بود. از سال 1947تا کنون پیروزمندان جنگ دوم جهانی، برای خود برتری جویی کرده، حق وتو را تصویب کردند. و با این حق وتو اسرائیل را از حذف شدن مانع شدند. به وسیله همین جرثومه کثیف، قرن بیستم و بیست و یکم مالامال از جنگ و درگیری بود. مسلمان کشی یک رویه معمول شده بود. با اینکه اسرائیل رژیم تروریستی بود، ولی مسلمانها را تروریست اعلام می کردند، تا راحت تر بکشند. با اینکه اسرائیل غاصب بود :با زور تفنگ و ترور فلسطین را اشغال کرد، ولی تبلیغ می کردند که اسلام دین شمشیر است! تا هیچکس قدرت دفاع از اسلام را نداشته باشد. با اینکه خودشان در فکر نابودی بشر بودند: هر نوع وسیله ای را امتحان می کردند.  ولی مسلمانها را نابود گر معرفی می کردند. جنگ رسانه ای آنقدر تیز بود که هر نوع :حرکت مسلمانان را قبل از انجام محکوم می کرد. هیچ اثاری از اسلام ار تخریب انان در امان نبود، ولی می گفتند که اسلام ضد اثار باستانی است. همه تاریخ جهان، همان تاریخ اسلام بود. ولی انها تاریخ بدون اسلام را تدریس می کردند. همه تئوری های علمی و آموزشی از ایران بود، اما آنها علوم و تحقیقات بدون ایران را حمایت می کردند. و مغز های ما را بسوی خود می خواندند. اما اکنون برعکس شده است، همه آنهاییکه به فرنگ رفته اند، سفیر امپراتوری اعظم ایران شده اند. و بزودی رئیس جمهوری همه کشورها، از ایرانی ها یا ایرانی تبارها خواهد بود. اکنون همه چیز برعکس می شود. همه ثروت آمریکا به ایران برمی گردد. زیرا فقط 4تریلیارد دلار ایرانی ها در امریکا سرمایه گذاری کرده اند. بلوکه کردن دارایی، نه از قدرت امریکا، بلکه از  فقر و فلاکت است. اگر پولهای ایران را بدهند، باید به گدایی بروند. کار بجایی رسیده که اسرائیل، از امریکا وام گرفته! تا اموراتش را بگذراند. اگر پول ایران را داده بودند، که نمی توانست وام بدهد. لذا لابی ایرانی در امریکا تقویت شده، نتانیاهو دیگر حرفی برای گفتن ندارد. در طول تاریخ آمریکا، لابی ایران و لابی اسرائیل با هم رقابت داشته اند. ثروت آمریکا در دست یهودیان بود، ولی قدرت ان در دست ایرانیان. که آن را به حزب دموکرات، و جمهوری خواه نسبت می دادند. اما در واقع حزب جمهوریخواه، همان لابی صهیونیستها بود، و حزب دموکرات لابی ایرانی ها. به همین خاطر در موقع جمهوریخواهان، موضع آمریکا نسبت به ایران سخت می شد. و موقع دموکراتها به نفع ایران بود. از کندی گرفته تا کارتر و امروز، نفوذ ایرانی در ان مشخص بود. البته بعد از انقلاب، عده ای از ایرانیان به لابی صهیونیست ها پیوستند. و کفه آنها قوی تر شد. ولی کارتر در مقابل آنها ایستاد. آزادی بیانی که کارتر به شاه تجویز کرد، انقلاب ایران را پربار نمود. لذا صهیونیست ها تشکیلات خود را علنی کرده و آیپک را تاسیس کردند. هدف انها این بود که با هزینه های گزاف، کاندیدهای موردنظر خود را حمایت کنند :تا در ریاست جمهوری رای بیاورند. اما ثروت آنها به ثروت و قدرت ایرانیان نمی رسید. مردم ودادگاهها هم بیشتر با لابی ایران بودند. در زمان انتخاب الگور شاهد بودیم که: لابی ایرانی و صهیونیستی برابر بودند، ولی دادگاه به ضرر الگور رای داد. با ضربه ای که طوفان الاقصی بر پیکر صهیونیزم وارد کرد، لابی صهیونیست ها به گدایی افتادند. و ایرانی ها مالک اصلی امریکا شدند. لذا حق وتو زیرپا گذاشته شد! آنها هم قبول کردند. اما متاسفانه  چین و ترکیه که شریک دزد، و رفیق قافله هستند، در این روند مانع ایجاد کردند. دستور صریح رهبر جهانی ایران، قطع شاهرگ های اقتصادی رژیم صهیونیستی بود. که این روند را به صفر نزدیک کند. ولی انها با افزایش صادرات خود به این رژیم، در مقابل ایران عمل کردند. اما این کار تاثیر ندارد. زیرا که آنها برای پول این کار را می کنند. ورژیم صهیونیستی هم پولی ندارد.

دنیای بی صاحب

وقتی غرب بر اثر تسلط صد ساله صهیونیست ها، خدا را بازنشسته کرد، طبیعتا دنیا بدون صاحب شد! تا راه برای صاحب شدن خودشان باز شود. مدیریت جهانی معلق شد، همه مردم مانند گله ای بدون چوپان، در فضای بیابانی رها شدند. اینده تاریک و زندگی پوچ و انسان بی هدف. در حالیکه اینطور نبود، کسی که دنیا را خلق کرده بود، صاحب آن را هم تعیین کرده بود. ولی انها با لجبازی، همه چیز را خرافات و جادوگری عنوان کردند: و از بیخ و بن به دنبال براندازی دین بودند. لنین بعنوان سخنگوی دنیای جدید و عصر ماشین، فریاد زد: دین افیون توده ها هست، دین را باید براندازیم! و سپس یوری گاگارین اولین فضانورد گفت: من تمام آسمانها را گشتم و خدایی ندیدم. ولی خداوند کاری کرد که در سرزمین یوری گاگارین، پوتین آیات قران را تفسیر و از اهل بیت پیامبر سخن بگوید. در انگلستان از سلاله پیامبر حاکم شود. و در امریکا مردم به سوی تشیع هجوم آورند. و اکنون سوال اساسی این است: دبیرکل سازمان ملل چه کسی باید باشد؟ هرچند او را صاحب کل دنیا نمی دانستند. ولی جایگاه او برایش خیلی گشاد است. با توجهات جدید مردم به دین تشیع، باید دبیرکل سازمان ملل هم عوض شود. به عبارت دیگر شایسته ترین کسی که میتواند:  بر دبیرکلی تکه زند و صاحب اصلی دنیای ما باشد، صاحب الزمان عج است. که البته باید دستگاه عریض و طویل ان، به مردم بخشیده شود. زیرا صاحب الزمان، عم دبیرکل صوری و ظاهری است، و هم باطنی و تکوینی. (شرف المکان بالمکین) او هرجا باشد همانجا سازمان ملل است. ساختمان های سازمان ملل در تمام دنیا، باید تبدیل به خوابگاه مستمندان و بی خانمان ها باشد که در پناه امام زمان باشند.(مانند اصحاب صفه) امام زمان در همه جا هست! همه او را می بینند ولی نمی شناسند. زیرا برخلاف دنیا دوستان، برای خود بادیگارد و سپر حفاظتی و برج مراقبت ندارد. ایشان را هیچ کس نمی شناسد و لذا خطری هم برایش نیست.  در همه جا حاضر است: چه در جمکران قم که قدمگاه او ست، چه در بیت المقدس یا مکه و مدینه که قبله گاه خداوند است.و چه در عراق و مسجد سهله. شاید همان کسی که در کنار تو در اتوبوس یا مترو نشسته باشد. زیرا او فریاد رس هست . و نمی تواند فریاد مظلومی را بشنود، و به کمک او نیاید. شاید همان کسی باشد که پس گردنی به تو زد و گفت: این کار را نکن! و اون کار را بکن. و تو دیدی که حرفش درست است. و زندگی ات از این رو، به آن رو شد. زیرا خداوند گاهی راهنمایی خود را ،از زبان مردم می گوید: یک نفر حتما به تو گفته که: مشروب نخور! یا گفته که زنا نکن. شاید فکر کردی که او شخص متعصب و بی دردی هست. و از روی شکم چنین چیزی به تو گفته، اما او زبان خدا است. در احوالات حضرت علی ع از زبان خودش می خوانیم که: من بودم که لوح نجات را به حضرت نوح دادم. و من بودم که سلمان فارسی را در دشت ارژن شیراز، از دست شیران جنگلی رهانیدم. صفات حضرت علی یکی عین الله است. او چشم خدا است و همه ما را می بیند. او یدالله هست، دست ما را می گیرد. وبه همین خاطر است که: ایرانیان همیشه هنگام بپا خواستن، یا شروع هر کاری می گویند: یا علی! زیرا نه تنها علی ع، بلکه همه شهدا زنده هستند. و طبق فرمان خدا عمل می کنند. گاهی به خواب شما می آیند. و گاهی در حضور شما سخن می گویند. اگر چنین نبود که هیچکس مواخذه نمی شد! مواخذه با آگاهی برابر است. یعنی انسان در مقابل چیزی که نمی داند مواخذه نمی شود. لذا مدیریت جهان یک مدیریت دائمی، فراگیر و متمرکز است. همه بنده خدا هستند. و همگی از یک پدر و مادر متولد شدند. هیچکس حق برتری ندارد، مگر به تقوا. تقوا هست که سلسله مراتب مدیریت جهان را تشکیل می دهد. در راس مدیریت جهان خداوند خالق است، که خودش دنیا را خلق کرده و می داند چطور اداره شود بهتر است. بنا بر این انسانهایی از جنس خودمان را، بعنوان راهنما فرستاده. و از آنها باید دبیرکل جهان باشند باشند، نه کسانیکه حتی نمی توانند مانع قتل عام غزه شوند

نامه محرمانه به هنیه

اسماعیل عزیز همانطور که پدرت نام تو را این چنین نهاد، تو یک قربانی عظیم هستی، (بذبح عظیم) و تا کنون معلوم شده است که ظرفیت لازم را داری. لذا محرمانه به تو بگویم: تو دبیرکل واقعی سازمان ملل متحد هستی، سخنانت بوی جهانی می دهد. و باید بدانی که غزه یعنی همه جهان. امروز باید بدانی که هفت میلیارد جمعیت جهان، همه جمعیت غزه هستند. و دلهایشان برای ان می تپد. از پیرزن سیاهپوست افرقای جنوبی تا :زنان سرخپوست آمریکای شمالی، و تا برده های ظاهرا آزاد فرانسه! و تا بی خانمان های ظاهرا اقتصادی تل آویو و چین. همه اکنون فرمانبردار تو هستند. امر بفرمایی همه به غزه خواهند آمد. بیدار شو. وقت خواب نیست، خیالات و استراحت را بگذار برای بعد. در حالیکه رسانه های منو تو تعطیل می شوند، رسانه های شما! بالنده و پیروز به جلو می روند. امروز همه گوش شنوایی برای توشده اند. برای استفاده بهینه باید سناریو داشت، طرح و برنامه داشت و آینده را در دست گرفت. و این کار ساده ای است. فقط باید به باور برسی که همه جهان، از یک پدر ومادر هستند. و هیچکس بر دیگری برتری ندارد. و آنهاییکه مخالف این تفکر هستند، باید توبه کنند و یا از زمین محو شوند. چرا؟ چون اولین هایی هستند که: آرزوی مرگ انسان ها را دارند. آنها کسانی هستند که سلاح مرگبار درست کردند. اولین بمب اتمی جهان توسط یهودیها طراحی و ساخته شد! تکنولوژی و هوش مصنوعی، همه بهانه است برای کشتار بیشتر مردم. چیزی که خداوند را هم به خشم می اورد. زیرا خداوند مخلوقات خود را دوست دارد. و نمی خواهد آنها از بین بروند. حتی مورچه ها! و حیوانات هم برای خدا مهم است. زیرا که برای خلقت آنها طرح و نقشه کشیده. و دشمن مردم، در یک چشم به هم زدن ناگاه ۱۵هزار نفر را به مذبح می فرستند. به قول سعدی : مه و خورشید و فلک در کارند، تا تو نانی به دست آری، و به غفلت نخوری! برای پرورش یک دانه گندم! ببینید چه مرارت ها کشیده می شود، و آنکه برای فرزندش بیشتر. مگر نوزادان یا زنان و جوانان غزه را، از زیر بته پیدا کرده اند؟ که چنین مانند برگ خزان، به زمین می ریزند. گرچه خداوند بسرعت آنها را ترمیم و بیشتر می کند. و در همین ۴۵روز طوفان الاقصی، بیش از سه برابر شهدا و زخمی ها، کودک متولد شده است. لذا ملی گرایی، پان عربیسم! یا فرقه گرایی همه محکوم است. باید که جهانی فکر کرد. باید خلیفه خدا روی زمین شد. و باید جایی جلوی این کشتار گرفته شود. شما ببینید که با رشد انقلاب اسلامی در ایران، همه ادیان رشدد کردند. زیرا قبل از انقلاب، دین افیون توده ها معرفی شده بود. و می گفتند: دین را باید براندازیم. لذا این شیعه بود که دنیا را نجات داد. قران بود که همه ادیان را تایید کرد. زیرا در قران امده که مومنان کسانی هستند که: به اسلام و آنچه قبلا نازل شده، ایمان بیاورند. تشتت مذهبی و دینی و توسل: به ادیان و مذاهب دیگر برای مقابله با شیعه، همان نقشه یهودیان بنی قریضه است. آنهاییکه درب خیبر شان توسط علی! کنده شد، کینه علی را در دل همه کاشتند. پولی که به پیامبر یا خضرت علی قرض داند، به بهانه ربا و نزول، آنقدر زیاد مدعی شدند که پیامبر پاک اسلام، که بانوی ثروتمندی داشت، در هنگام رحلت هنوز به یهودی ها بدهکار بود. و نهایتا پیامبر را هم با سم مهلک یک عفریته مسموم کردند. لذا در مرحله دوم باید با هر گونه: تفرقه مذهبی که پیامبر و خاندان پیامبر را (اهل بیت مطهر) تکفیر می کنند، مبارزه کرد. همه یک خدا داشته باشند، همه یک کتاب و همه یک پیامبر. و گوش به فرمان یک رهبر واحد جهانی (صاحب الزمان عج). اصلا قانون اساسی دست نوشته لازم نیست. زیرا در قران این افراد لعن شده اند: (یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَٰذَا مِنْ عِندِ اللَّهِ) نباید از قانون اساسی فرانسه و امریکا رونویسی کرد، و گفت این قانون اساسی اسلام است. در قران همه چیز آمده، مفسر قران هم اهل بیت هستند. از جوسازیها نهراسید. همه سازمان های بین المللی را منحل کنید. همه آنها کار صهیونیست ها است و: ماموریت دانشگاهها و مراکز پژوهشی، ایجاد انحراف بعد از قبول اسلام است(یَسْمَعُونَ کَلَٰمَ ٱللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُۥ مِنۢ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ)

پرتکل های ما چه می گوید؟

همانطور که هرتصل می تواند: صد سال پیش برای امروز صهیونیست ها پروتکل بنویسد، ما هم برای امپراتوری جهانی ایران، میتوانیم بنویسیم. این کار البته هزا و چهارصد سال پیش انجام شده، ولی دست تطاول آن را به سوی: التقاطی گری پیش برده است. لذا بنده از سال 1348این موضوع را پیگیری کرده ام، تا روزآمد شوند: اصل اول این پروتکل یا مرامنامه! و یا چشم انداز: خداوند بزرگتر است(الله اکبر) پس ما چیزی بنام ابرقدرت، قدرتهای بزرگ! و یا قدرتهای پیشرفته نداریم. بکار گیری این کلمات شرک است. یعنی دیگران را در برابر خدا قرار داده، یا در قدرت خدا شریک نموده ایم. پس سازمان های بین المللی که خدا را قبول ندارند، و یا هر سازمان، اداره یا انجمن دیگری، باید منحل شوند. و یا باید با انها مبارزه کرد. مماشات با هر قدرتی تا موقعی که خدا را قبول نکرده اند، حرام است. باید در برابر انها گفته پیامبر را تکرار کرد(که یک بچه یمنی آن را تذکر می دهد): اگر خورشید را در دست راست من قرار دهید و ماه را در دست چپ، دست از رسالتم برنمی دارم. اصل دوم: قدرت خداوند در سلسله مراتب به پیامبران و بعد از ان به صاحب الزمان می رسد. لذا کسانیکه صاحب الزمان را قبول ندارند و یا با ان مبارزه می کنند(مانند آل سعود) نیز باید ساقط شوند. اگر قدرت ساقط کردن آنها را نداریم، نباید با آنها مماشات و دوستی هم داشته باشیم! و اسیر جو سازی هایی بنام :منزوی شدن و قطع ارتباط با دنیا و غیره هم نباید شویم. حضرت علی ع معاویه را عزل کرد. مردم به او می گفتند: چند روزی صبر کن! فرمود اگر او هر کاری کند، به پای من نوشته می شود. یعنی با تایید آل سعود، در کشتار یمنی ها، قتل عام غزه، و ترور 17هزار شهید ایرانی شریک هستیم.  اصل سوم: بانکها نیز باید منحل شوند. رباخواری جنگ با خدا است، فرقی نمی کند که فردی حقیقی باشد یا حقوقی. بنا بر این بانکها که بهره را بالا می برند، مر قانون را زیر پا می گذارند. اصل چهارم: زمین مال خداست. و هرکسی ان را اباد کند میتواند حیازت کند.(الارض لمن احیاها) بهترین روش اجرای انهم این است که: کل مساحت دنیا محاسبه، و بر کل جمعیت دنیا تقسیم شود. و به هر نفر 2000متر مربع زمین داده شود. که در ان کشت کند، و خانه بسازد. کنز  سیم وزر ( طلا و نقره و سکه) زمین و ساختمان(انفال) حتی در دست دولت یا: اشخاص حقوقی و حقیقی حرام است. و باید احصا و فوری تقسیم شود. لذا مراتع و جنگل ها، کوهها و دشت ها، خزانه دولت و بانکها همه باید بطور مساوی تقسیم، و فوری توزیع شود. اگر یک نفر از بی پولی و بی خانگی  بمیرد، امپراتوری ضامن است. مسئولیت همه مردم دنیا بصورت یکپارچه، بعهده امپراتوری است. یعنی هیچ کجا نباید بی خانمان یا فقیر وجود داشته باشد. با اطلاع از وضعیت بی خانمان ها فورا :مسئولین کاخ ها به آنها اسکان بدهند. کاخ سفید ، ورسای و باتینگهام همه باید مامن :بی خانمان ها شود تا سهم آنها معلوم گردد. اصل پنجم می گوید: همه حکومت ها باید در برابر حکومت مرکزی تسلیم باشند. حتی اگر این حکومت در زمان ظهور باشد یا در زمان غیبت. طبق فرموده ائمه و معصومین، در زمان غیبت امام زمان، دنیا باید به دست جانشین او اداره شود. و همانطور که امام زمان به فکر همه 7میلیارد بشر روی زمین هست، نایب او نیز باید ملی گرایی را کنار گذاشته، جهانی فکر کند. اصل ششم می گوید: قاضی هرکسی وجدان خودش هست. همه باید به فطرت خود رجوع کنند، و اگر کسی از وجدان خود و یا فطرت پاکش اطاعت نکرد، باید مانع او شد تا به دیگران ظلم نکند. ربا خواری، غصب، دزدی، قتل و غارت.. همگی از نشانه های ظلم به دیگران است. و همه اینها از تسلط شیطان بر روح افراد است. لذا باید از بین بروند. مگر اینکه شیطان از بین برود. لذا از خدا بخواهیم که (لاتسلط علینا من لایرحمنا) کسی را که به ما رحم نمی کند، برما مسلط نکند. و چه کسی دشمن تر از شیطان. اگر مردم به این مسئله برسند خداوند هم مهلت شیطان را پایان می دهد.