تفسیر (موضوعی قرآن) ماهین

تفسیر (موضوعی قرآن) ماهین

تقدیم به اساتیدم مرحومین: ایت الله کاشانی و ربانی شیرازی صاحب وسائل الشیعه و این الله مهدی شاه ابادی
تفسیر (موضوعی قرآن) ماهین

تفسیر (موضوعی قرآن) ماهین

تقدیم به اساتیدم مرحومین: ایت الله کاشانی و ربانی شیرازی صاحب وسائل الشیعه و این الله مهدی شاه ابادی

اتشبارهای دشمن

بانکها آتشبارهای اقتصادی دشمن هستند: آنها به بهانه وام دادن، مالک بنگاهها می شوند! مدیران را به زندان انداخته، اموال را مصادره می کنند. در گفتگویی که با دفتر دانش بنیانها، در ریاست جمهوری بود: اشاره شد که: هیچگاه دانش بنیانها را، اسیر بانکها نکنید. زیرا دو مفسده دارد: یکی از طرف بانکها که ذکر شد، یکی هم از طرف گیرنده وام: وام گیرنده، پس از مدتها دوندگی و اخذ وام، اول کاری که می کند: خانه و دفتر برای خود می خرد! بعد ویلا و سفرهای خارج، حقوق بالای مدیر عامل و اعضای هیات مدیره، تا زمان بهره برداری، بعد موقع بهره برداری می بیند: بازار اشباع است و محصول او خریدار ندارد. لذا قسطها یکی دو مورد، از محل باقیمانده وام پرداخت می شود. تا به سن قاعدگی ورود می کند. درآمد ها کفاف هزینه ها را نمی دهد، اقساط عقب می فتد: اولین اخطاریه بانک صادر می شود. وام گیرنده را به پرداخت اقساط می خواند. اما پولی در بساط نیست. یا باید خانه را بفروشد، و یا دفتر کار را تخلیه کند. چند قسط دیگر پرداخت می شود، ولی دعوی بانک باقی است: زیرا همه این پرداختی ها را، از  بهره کم کرده نه از اصل وام. بدبختی شرع می شود: این جا و آنجا برای اخذ وام مجدد. اما وامها دیگر کلان نیست! خیریه ای یا محدود است. با این حال برای باز پرداخت اقساط، و امور جاری مجددا وام می گیرد! این بار بنام همسر یا پسر! ولی هرچه پرداخت می کند: بانک می گوید: هنوز سود آن را نداده ای! و لذا اصل وام باقی است. این است که اتشبار های اقتصادی: دشمن باید خاموش شود. یا مثلا در رسانه، آتش بارهای دشمن، همچنان آزادانه آتش بر سر مردم می ریزند. در حالیکه در جنگ های نظامی، معمولا اقدام اولیه خاموش کردن: آتش بارهای دشمن است. یعنی اگر از جایی موشک یا توپ شلیک می کنند، یا ضد هوایی می زنند، اولین کار این است که: پایگاههای مذکور را منهدم کنند. حالا در رسانه ها، اتش بار دشمن با خیال راحت، مشغول بمباران تبلیغاتی است. و تا کنون حتی یک: ادعانامه یا شکایتی بر علیه آنها تنظیم نشده. همانطور که در موضوع بانکها، در دوران انقلاب، مردم بانکها را آتش می زدند، الان هم باید بی بی سی یا منوتو و اینترنشنال را، با خاک یکسان کنند. و الا هرچه صدا و سیما، مطبوعات و رسانه های ایرانی فعالیت کنند، آنها دست برتر دارند! نه تنها خنثی می کنند، بلکه به مسخره هم می گیرند. قران می فرماید( فاعتدوا به مثل ما اعتدی علیکم). مانند خودشان رفتار کنید: آنها هزاران خبرنگار: خط مقاومت را شهید کردند. ولی ما جرات نداریم، یک بنگاه سخن پراکنی از انها را تخریب کنیم. گویا باید ایات جهاد را، دوباره بر مسئولین بخوانیم! زیرا جنگ رسانه ای، کمتر از قتال نیست. حضرت علی ع می فرماید: کسی که موقع حمله دشمن خواب باشد، با لگد دشمن بیدار می شود! این کیلویی ها و نوکیسه ها، حتی با لگد دشمن هم بیدار نمی شوند! می بینید که دشمن در خانه ها، نفوذ کرده کودکان و زنان ما را به بردگی برده! ولی کاری نمی کنید چرا؟ مگر یک پهباد فرستادن در بالای بی بی سی؟ چقدر هزینه دارد؟ فقط یک جو غیرت می خواهد. لذا من اینجا از همه مردم دنیا، مخصوصا بسیج لندن، بسیج نیویورک و برلین می خواهم: به منافع و ساختمان های شبکه های معاند، صدمه بزنند. آنها جادوگرانی هستند که :حکم شان اعدام است. همانطور که عمار یاسر، آن جادوگر را با تیغ شمشیر از بین برد. (این العمار) رسانه ای؟ افسوس که در ایران با نفوذ لیبرالها و سکولارها، رسانه های ایران هم، طرفدار اسرائیل هستند! ایرنا: تیتر می زند: آمریکا نیروهای تازه نفس به عراق وسوریه می فرستد! یا فارس تیتر میزند: آمریکا به ایران هشدار داد! بایدن گفت: به ایران یاد داشت داده ام! یعنی هنوز انها را ابر قدرت می دانند. در حالیکه انها ببر کاغذی هستند که: در رسانه ها زندگی می کنند. کو آن انجمن صنفی، که برای خبرنگار بی بی سی، گلو پاره می کرد، چرا الان را جع به شهادت خبرنگاران در غزه، چیزی نمی گوید؟ کجا هستند آن شرکتهای دانش بنیان، که برای مهسا گیت، گریبان خود را می دریدند، الان در مقابل کشتار زنان و دختران فلسطین، ساکت هستند.، شاید هم برعکس، از شهادت زن و بچه در کرمان، خوشحالند؟؟؟

تئاتر ملی

تئاتر ملی، نیازمند یک تئوری ملی مبتنی، بر امپراتوری عظمی هست. زیرا تئاتر ایران، نه تنها ملی نیست بلکه گذشته نگر و خارج گرا هست. یعنی غالبا به تئاتر های: قرن نوزدهم می پردازد. حتی اگر ظاهر مذهبی هم داشته باشد. وقتی تئاتر ملی شد، خودگردان هم میشود زیرا مردم حاضر نیستند: شعار مرگ بر انگلیس و فرانسه بدهند، بعد پول بدهند تئاتر:  آنچه گذشت اروپا را ببینند. لذا می بینیم برخلاف اینها، اوژن یونسکو، خودش شیعه بوده و نام اصلی اش: حسین یونسی و کتابش راجع به شمر ذی الجوشن است. اما در جو سنگین ضد شیعه اروپا، مجبور شده با تغییراتی، انرا از نظر مخفی کند. این کار را گوته شاعر آلمانی هم انجام داده. او درواقع شارح شعرهای حافظ بود. و بر اثر شعر های حافظ به :مظلومیت شیعه پی می برد(سرها بریده بینی، بی ظلم و بی جنایت) ولذا آخر عمری، حتی دستخط خود را هم به دست خط: امامان شیعه تغییر داد. و نوشته ها و دست نوشته هایی: از او باقی است که یاعلی را تمرین می کرده. لذا می بینیم برخلاف غرب زده های ایرانی! که دست گدایی به غرب دارند. آنها خودشان گدای: در خانه ائمه شیعه هستند. محمدعلی کلی نماد شیعه در امریکا بود. بجای کاسیوس، نام خود را محمد علی گذاشت. و در نماز جمعه تهران هم شرکت کرد. هم اکنون آفریقای جنوبی، در دادگاه لاهه، برعلیه اسرائیل شکایت کرده! در حالیکه در این نیم قرن عمر انقلاب، هیچ حقوقدانی در  ایران، اصلا به ذهن ش هم خطور نمی کند! که برعلیه امریکا و اسرائیل شکایت کنند. لذا برای ملی شدن تئاتر، در درجه اول باید تئوری داشت. مثلا اگر ما بپذیریم که: ایران ابر قدرت بوده، هست و خواهد بود، از درون این، حداقل سه هزار سال تاریخ بیرون می اید: هر سال اگر سه تا داستان مهم داشته باشد، ده هزار نمایشنامه از ان می توان نوشت. موضع گیری های فعلی نیز خود: مثنوی هفتاد من می شود: مانند جنک اکراین: که دو ابر قدرت به جان هم افتادند، ولی یک پهباد ارزان ایرانی، موازنه قدرت را به هم زد. یا در طوفان الاقصی که: شبیخون به همایش هوش مصنوعی، و دستگیری 250دانشمند مست، به همراه کامپیوتر ها، و انتقال آن به ایران. این تئوری همچنان به ما کمک می کند: تا در گذشته نمانیم! بلکه گذشته چراغ راه آینده باشد. و هزاران سناریوی تخیلی و واقعی، از ان بیرون می اید: مثلا پیاده روی به سوی قدس! و اینکه می گوییم: القدس لنا، یک شعار نیست بلکه واقعا قدس و همه :سرزمین ها مال ایران است: در جنگهای صلیبی که آنها قدس را اشغال کرده بودند، یک ایرانی به نام صلاح الدین ایوبی، قدس را آزاد می کند. الان هم فقط ایرانی میتواند قبله اول و دوم  را آزاد کند. تا این اواخر که تابع عثمانی بودند، ولی رسم الخط فارسی داشتند. و آثار باستانی دوره ساسانیان در آنجا فراوان است. سازمان ملل، این بزرگترین سازمان تجزیه طلب، از ایران و عثمانی، 210کشور بیرون کشیدند . و هنوز هم به دنبال آن هستند، با تبلیغ موسیقی نواحی، لباس محلی و..هشت کشور دیگر از ایران بیرون آورند. طبیعتا وقتی اینهمه :سناریو داشته باشیم، نیازی به سناریو های غربی نداریم. لزومی ندارد نمایشنامه های بی تماشاچی را تکرار کنیم. و بودجه دولت را در چاه بریزیم. با این سناریو و نماشنامه های فراوان و زیبا، مااز گذشته به اینده پرتاب می شویم. و امید آفرینی فقط در حد شعار نخواهد بود. دانشجوی تئاتر هم دچار سر درگمی نمی شود: او از جامعه و محیط اسلامی و تربیت های مسجد و بسیج، یکدفعه در دنیایی پرتاب می شود که: برایش ناشناخته است: هملت را نمی فهمد، کرگدن را نمی فهمئد، چخوف و برشت و دیگران را نمی شناسد. اما نام آرش، اریو برزن، سورنا، امیرکبیر سلیمانی و.. برایش حس نوستالژیک دارد. به آنها افتخار می کند. و لذا هزینه هم می پردازد. دولت هم بودجه می گذارد. چرا که تئاتر بدون تئوری، به اپوزیسیون بیشتر شبیه است. در همین نشست خبری دیدیم که: خبرنگار سازندگی با هنجار شکنی، هر انچه دلش خواست گفت: ولی خبرنگار ماهین نیوز به شدت: مورد حمله قرار گرفت و سخنان او تقطیع شد. حتی در نشست خبری وزیر ارشاد هم، سازندگی که نمایندگی کارگزاران داشت، عزیر تر بود!

لزوم نظریه پردازی

نظریه پردازی یا تئوریزه کردن: انقلاب اسلامی کاری است که تا کنون نشده است! ما در هیچ زمینه ای، نظریه مستقل نداریم. همگی یا کلا نظریات غربی هستند، یا رفو شده آن که اصطلاحا :یک کلمه اسلامی به آن چسبیده است: مثلا در مدیریت بحران، نه اتاق فکر هست، و نه اندیشه ورزی و نه تئوری پردازی، فقط عملیات، آنهم دیرهنگام، ناقص و بی ثمر. علت دیر هنگام و بی ثمر و ناقص بودن همه کارها، به همین سادگی است: مثل مسافری که هدف نداشته باشد. هرچه قدر راه برود، فایده ای ندارد. زحمت خود را می کشد. ولی بی فایده. در حالیکه اسلام بزرگترین منبع نظریه پردازی، یعنی قران را دارد. ولی مسلمان، متاسفانه نظریه های دیگران را، بر قران بار می کنند. لذا در عمل دچار نقص و اشتباه می شوند. مثلا نظریه قران در مورد سرمایه گذاری(فردی یا ملی یا جهانی) شکر گزاری است: قران می فرماید: (لئن شکرتم لازیدینکم) اگر شکر گزاری کنید، من به شما دهها برابر سود می دهم. و آن را زیاد می کنم. یا در وام دادن: می فرماید چه کسی به خدا وام میدهد؟ تا چند برابر ان را بگیرد؟(من ذالذی یقرض الله..) ولی دولت و مردم، همه سراغ چین می روند برای سرمایه گذاری! می گویند چین 800تریلیون دلار ذخیره ارزی دارد. و حاضر است در خراسان جنوبی، برای معادن آن 5میلیارد دلار سرمایه گذاری کند.  طبیعی است که چین ابتدا، در باغ سبز نشان می دهد تا: تمام منابع را به غارت ببرد. زیرا 800تریلیون دلار ذخیره ارزی اش، پول نفت ایران است که نداده.45سال اولین وارد کننده نفت ایران بوده، ولی به بهانه های مختلف ان را نداده! زمانی به بهانه دفاع از برجام! زمانی به بهانه: تحریم بانکی. و حتی به بقیه کشورها هم گفته: پول نفت را به من بدهید، تا به ایران کالا صادر کنم! در تئوری های اسلامی: مدیریت از خودشناسی شروع می شود. ولی تئوری های غربی برمبنای دیگر شناسی(روانشناسی و جامعه شناسی ) است. یعنی چگونه ثروت دیگران را برای خود بردارد. به همین جهت بالاترین حقوق ها را در خواست می کنند. شرکتی که هنوز نه به بار است و نه به دار، همه وامهای دریافتی اش: حقوق مدیرعامل و پاداش هیات مدیره می شود. بعد هم قادر به باز پرداخت بدهی نیست.  بانکها هم ادعا می کنند: باید طلب انها داده شود. و عاقبت کار 20هزار کارگاه تعطیل شده! یا مصادره شده و چند هزار مدیر زندانی و فراری: به جرم اختلاس! در تاریخ، نظریه اسلامی افرینش حضرت آدم است. اما آنها می گویند: این افسانه است، بعد می روند سراغ افسانه های داروین! و آن را تاریخ می گویند. به کجا می روند؟ ای قوم به حج رفته! معشوق همین جا است، بیایید، بیایید. حتی نظریات فیزیک و شیمی را هم، درست در نقطه مقابل: نظریات امام صادق ع یا امام باقر مطرح می کنند.( الله نور السموات والارض) قران می گوید: خدا نور اسمان ها و زمین است، ولی انها می گویند: نور ذرات فوتون است. یا موج و یا حرکت و انرژی! یعنی خودشان هم نمی دانند: چه می گویند. ولی فقط یک اصل را خوب می دانند: مخالفت با شرع و دین. در حالیکه اولین کرسی آزادی اندیشی را، خداوند قبل از خلقت بشر گذاشت، می گویند این از اصول :دمکراسی غربی است. خداوند فلسفه را قبل از آدم افرید: و چیستی و هستی آدم را، برای فرشته ها بیان کرد. و هدف خلقت را اعلام نمود. ولی آنها می گویند: فلسفه را افلاطون! و منطق را ارسطو خلق کرده است. لذا هیچگاه راجع به هدف افرینش راست نمی گویند: و در سفسطه، انسانها را غرق می کنند. و به قول امام علی ع: آنها در یک چیز متحد شده اند: که متحد نشوند(اتحدوا ان لا یتحدوا). حتی مفسران قران هم، ذوق و شوقشان این است که ثابت کنند: بله: در قران هم نظریه داروین تایید شده! (وَٱللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَآبَّةٖ مِّن مَّآءٖۖ فَمِنۡهُم مَّن یَمۡشِی..) اما فرق نظریه داروین با قران، این است که اولش فرمود: والله خلق. یعنی خدا آنها را خلق کرد. اما داروین می گوید: برحسب تصادف یا تکامل اینطور شده است. لذا نظریات علمی غربی، فقط برای حذف خدا است.

فقدان حقوقدان

پیروزی آفریقای جنوبی در دادگاه لاهه، نشان داد که در ایران حتی یک حقوقدان ضد اسرائیلی وجود ندارد. چرا که همین کار انها را، باید از 50سال پیش شروع می کردند. و اکنون اسرائیل از نظر حقوقی محکوم به فنا می شد. امام خمینی چقدر فریاد زد که: اسرائیل باید محو شود؟ ولی حقوقدانان گوش خود را گرفتند، و خود را به نشنیدن زدند. یازهم همینقدر خوب بود! آنها به دفاع از مشروعیت اسرائیل هم پرداختند. و به ورزشکاران ما که مقابل: حریف اسرائیلی قرار نمی گرفتند، تاختند. ریشه این مفسده عظیم، از انجا است که همه آنها، از دست سازمان سیا، درجه دکترای خود را گرفته اند. با حمایت های مالی دانشگاههای وابسته به: صهیونیست ها بورسیه شدند. هنوز هم کتب درسی انها، از ایات قرانی خبری نیست. چند نفری هم که زحمت کشیدند، از حقوق اسلامی گفتند و نوشتند، مانند شهید بهشتی، ترور شدند تا: قوه قضاییه به یک قوم ترسیده ای تبدیل شود: که غیر از حقوق اساسی فرانسه، و کتب حقوق امریکا، هیچ چیزی را نشنوند و نخوانند. همین امر باعث شد تا تمام رسانه ها: برعلیه حجاب اسلامی و دیه و قصاص، فیلم سازی و قلمفرسایی کنند. حقوقدانان باید به سوالات ملت خود پاسخ بدهند، و در مقابل آنها پاسخگو باشند، ولی حقوقدانان ما در فکر: ایجاد سوال و زیر سوال بردن احکام نورانی اسلام هستند. کل سیستم فرهنگی همینطور است: مثلا وزارت ارشاد متولی فرهنگ عامه هست. باید امید افرینی کند، آینده پژوهی و روشن بینی را رواج دهد. و این کار تنها با پاسخ درست دادن: به سوالات مردم است: مردم می پرسند: بالاخره چه خواهد شد؟ غزه چه می شود؟ اسرائیل چه می شود، تورم به کجا می رود! اما وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، از زمان تسلط بهزاد نبودی، در زیر سایه خاتمی، برعکس شد: بجای پاسخ به سوالات مردم، آنها را مسئله دارد کرد. بجای قانع کردن مردم، برای انها ایجاد سوال کرد. اصلا فرهنگ و هنر مسئول شد: تا در بین مردم سوال ایجاد کند: همه فیلمها به سویی هدایت شدند: تا مردم به حجاب اجباری منتقد شوند. همه خط قرمزها پایمال شد. جنگ و دفاع مقدس به مسخره گرفته شد. حقوق دانها قوانین و مقررات اسلامی را زیر سوال بردند. آمر به معروف ها را کشتند. و یا از کادر های ادرای و: مسئولیتی خارج کردند. بجای تذکر به بی حجاب! به آمران گفتند که شما اگر: می بینی اثر ندارد نکن! مردم نماز جمعه برو می گویند: حکومت نتوانست جلوی بی حجابی را بگیرد، ما چه کاره ایم. مدیران و دانشمندان و استادان رشته مدیریت، مدیریت اسلامی را زیر سوال بردند. آنها می گفتند: ما نیروی انسانی نخبه داریم، نفت و گاز و سرمایه داریم. ولی مدیریت نداریم. طبیعی است معنی این حرف: چیزی جز التماس به امریکا نیست. التماس به سلطنت طلب ها، که برگردید. ایران ویران شده! شما بیایید اباد کنید، ایران را آزاد کنید. لذا راز اصلی لیبرالیزم در ایران، همان سلطنت طلب های: اسلامی شده هست. زندگی تجملاتی، شاهانه زندگی کردن را، در بین مردم ترویج کردند. کرباسچی شهردار سابق تهران، می گفت: باید تهران را آنقدر گران کنیم، که مردم مهاجرت معکوس کنند. شهر گران شد، ولی کسی مهاجرت نکرد. بلکه به اپوزیسیون ملحق شد. امروزه شهر تهران بی تعارف، در دست بی حجاب ها است. نیروی انتظامی و آقای رادان را اخته کردند. کسی که موقع انتصاب مجدد، ادعا می کرد: دو روزه بی حجابی را جمع می کند. الان منتظر فرصت است تا: متهم به حجاب اجباری نشود. گشت ارشاد با هیمنه سابق، الان در یک گوشه مخفی می شود، خیلی اصرار کند، چند نفر را می بیند و: خواهش می کند که شال خود را! به سرتان بیاندازید. یعنی حتی از نام بردن روسری: یا حجاب، ابا دارد. آن شیر شرزه که :بی حجاب ها را دسته دسته، به وزرا می برد. امروز به موشی تبدیل شده که: خودش را مخفی می کند: به مردم می گوید: ما به زور اینجاییم! در حالیکه بی حجابی به زور است. یعنی انها باید: زور بالای سرشان باشد. با تذکر و نرمش جری تر می شوند.

سرالله اکبر

مفسرین قران، تنها راه خطایی که رفتند، تمام کردن کتاب تفسیر است. یعنی به دیده خود، تمام قران را تفسیر کرده اند. و این اشتباه است.(دریا نگنجد در کوزه ای ). به همین جهت مهمترین تفسیر ها، از اهل سنت هست. زیرا آنان برحسب عقاید خودشان، پیامبر را بدون وارث دانسته و فقط : به گفته های پیامبر بسنده کردند. آنهم بخش کوچکی که در کتاب مستطاب تفسیر بگنجد. و الا پیامبر اسلام، اگر چه سواد نداشته، ولی سخنران ماهری بوده، و هرچه هم می فرمود، خدا تایید می کرد:(و ماینطق عن الهوا). مثلا پیامبر 23سال بعد از بعثت زندگی کرد. اگر هر روز یک جمله گفته باشد، لا اقل 8هزار جمله گفته است. در حالیکه  حداکثر کلمات منقول از ایشان، هزار و پانصد جمله هست. اما تاریخ می گوید: پیامبر اسلام، فقط هزار خطبه نمازجمعه خوانده است. خطابه های ایشان در مناسبت های مختلف هم، به همین تعداد می رسد. اما از هیچکدام اثری نیست. بطور نمونه، خطبه مهم ایشان برای ورود به ماه رمضان(دعیتکم فیه الی ضیافت الله..) حضرت زهرا و حضرت علی هم همینطور. غررالحکم که همه سخنان علی ع را جمع اوری کرده، بیش از هزار سخن نیست. پس تفسیر قران آن هم بوسیله: معصومین علیهم السلام به عمرشان قد نداده. و قران اصلی هم نزد امام زمان عج است. و تفسیر هایی که ایشان می کنند همه جدید است. لذا کسانی که مفسر قران هستند: مانند حضرت امام ره، در همان تفسیر حمد باقی ماند! تذکر این نکته از ان جهت مفید است که باید دانست: حتی اگر همه کتب تفسیر قران را هم بخوانیم، قطره ای از شبنم آن را نچشیده ایم. زیرا ایات قران، همه سر الله هست. در ظاهر(آیه می گوییم) و کشف القناع می کنیم. اما باطن آن در دست خدا است. (یسئلونک عن الروح، قل الروح من امر ربی). کوچکترین جزء جهان برای ما مجهول است. با اینهمه پیشرفت علم هنوز نمی دانیم: ماهیت نور چیست! وقتی ان را ندانیم، ماهیت اشیا را هم نمی فهمیم. زیرا نور هست که باعث رویت اشیا می شود. و لذا دانشمند واقعی هرچه مطالعه می کند: حریص تر می شود. و آخر کار هم مثل ابن سینا می گوید: همی دانم که نادانم! مثلا در تفسیر (بقیت الله خیر لکم) گفته اند صاحب الزمان است، اما مفسران می گویند: ظهور او نزدیک است. بعد که ظهور نمی کند، بهانه دیگری می اورند. اما عاقبت همه بهانه ها این است: اصلا ظهور امام زمان عج سرالله هست. سرالله یعنی چه؟ یعنی انچه که خدا نمی خواهد به ما بگوید( گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش). چرا؟ چون هرچه گفته، قبول نکردیم. و می داند باز هم بگوید بهانه جویی می کنیم. به گفته اقای قرائتی: وقتی اداره برق، یازده لامپ سر کوچه می گذارد، و شما همه را می شکنید، ناچار دوازدهمی را نگه می دارد: تا شما به بلوغی برسید، که آن را نشکنید. کرباسچی شهردار تهران بود: دستور داد همه جا را گل کاری کنند، دیوار پارکها را بردارند، و همه دیوار شهر را، نقاشی کنند. گزارش دادند که: گلهایی که کاشتیم همه را کنده اند! گفت اشکال ندارد، برای نامزدشان برده اند. بروید آنقدر گل بکارید: که مردم دیگر نکنند. الان مردم تهران به درجه ای از رشد فکری رسیده اند که: حتی به گلهای شهرداری آب می دهند. یا اگر شهرداری جایی را گل نکاشته، با هزینه خودشان می کارند. این همان نماد سرالله هست: مانند بازی شطرنج یا هر بازی دیگر، نتیجه بازی اگر از اول معلوم باشد، کسی بازی نمی کند! زیرا هیچکس روی اسب بازنده شرط نمی بندد. لذا در تفسیر قران هم باید: انقدر تفسیر نوشت، تا زوایای ان بر مردم باور پذیر شود. هرگاه باور پذیری اتفاق افتاد، اسرار خداوند هم فاش می شود: با محرمان همه اسرار هویدا می شود. امام باقر ع می فرماید: ما مردم را هدایت می کنیم، ولی انها نمی پذیرند و: کار خودشان را می کنند. یعنی تا موقعی که مردم به کار خودشان مشغولند، هدایت نمی پذیرند. تفسیر هم نمی خوانند. پس یا باید مردم عوض شوند، یا نوع تفسیر.  ما تا کنون نزدیک به پنجاه سال است که ایات قران را تفسیر جدید می کنیم، لذا نام آن را تفسیر جدید نهادیم.