فقر نظریه پردازی
از انجا که همه فقها و علما و دانشمندان ایرانی؛ پست اجرایی گرفته اند. لذا فقر نظریه پردازی را داریم تا جائیکه هنوز مجبوریم: کتب و نظریات قبل از انقلاب را ترویج نماییم. در حالیکه این نظریات برای زمان خود بوده؛ و ناظر به همان دوران خفقان و عقب ماندگی و توسعه نیافتگی هست. آن موقع نصف دین از کتابت حذف شده بود؛ فقط میتوانستند از نماز؛روزه و حج و زکات و خمس بگویند. و گفتن از جهاد؛ امر به معروف نهی از منکر تولی و تبری ممنوع بوده است. فقط امام خمینی توانست کتاب ولایت فقیه؛ یا همان تولی را بنویسد انهم با شماتت همه روبرو شد. برائت از امریکا؛ که همان تبری هست هنوز هم جا نیافتاده. در حالیکه ما ابر قدرت جهانیم؛ رئیس جمهور ایران در آرزوی پابوسی بایدن هست. خاتمی مخالف مرگ بر امریکا بود. فقر نظریه پردازی فقط به تولی وتبری یا امور سیاسی محدود نمیشود. احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری امریکا می گوید که. در زمینه جهاد ما اصلا نظریه پرداز نداریم؛ یمن به سلیقه خود حزب الله لبنان به اجتهاد و عراق با دیدگاه دیگری. در حالیکه دشمن اصلی آل سعود هست. زیرا امریکا یا اسرائیل به طمع دلارهای نفتی؛ با اسلام مبارزه میکنند. لذا نظربه پرداز های یمن به حقیقت نزدیکترند. به نظر میرسد حتی شیعه پژوهان اسرائیل و امریکا؛ پرکارتر از اساتید ایرانی باشند. چون در ایران فقط از استاد رحیم پور میتوان نام برد؛ یا ازدکتر عباسی و رائفی پور و آقامیری. اما در اسرائیل و دنیای غرب اندیشکده های فراوانی وجود دارند. بقولی حتی تخت جمشید ما را یک فرانسوی بما معرفی میکند؛ یا شیخ شهابالدین سهروردی را همینطور. شاید این بار خورشید از غرب طلوع کند