توسعه درون مایه تضاد و تنازع وجود دارد و تعارض منافع باعث و مانع جلوگیری از توسعه هست، مثلا تعارض و یا تقابل با طبیعت باعث ایجاد حفاظت محیط زیست میشود، یعنی انسان برای توسعه نیاز به تخریب محیط زیست دارد، از همان ابتدا هیزم شکنی به معنی تخریب جنگل بوده است، البته هیزم شکنانی بودند که فقط از شاخه های شکسته و وریخته استفاده می کردند اما درختان تنومند که با تبر یا اره از بین میرفتند هم قابلیت انبار شدن داشتند و هم آتش مداوم تری می دادند اما اگر مادیگرا ها حداقل مشرک شوند خدا را هم شریک کنند، توسعه واقعی اتفاق میافتد و آن اینکه خداوند به دعای مردم باران بیشتری میفرستد و جنگل های جدیدی بوجود میاید یکی از صفات خداوند واسع هست یعنی توسعه دهنده بالذات، ولی او رحمن هم هست یعنی توسعه را به نفع انسان جهت می دهد،لذا فرموده ادعونی استجب لکم، از من بخواهید یا در واقع طرح بدهید تا من برآورده کنم،لذا مهمترین بخش دعای انسان توسعه رزق هست دعای توسعه رزق یعنی طرح کردن نیاز فوری و جدید هست لذا نو آوری طرح ها هم تضمین شده، البته خداوند دعاها را می شنود ولی برخی ها را فوری اجابت میکند و برخی را هم در دراز مدت و شاید روز قیامت به انسان میدهد مثلا کسی پول می خواهد که زن و بچه اش را اداره کند، فکری به ذهنش خطور می دهد که با آن درآمد زایی کند، ولی دیگری پول میخواهد که شهوترانی کند آن را می گذارد برای بهشت که حوری های زیادی به او بدهد لذا اعتقاد به زنده بودن فعال بودن خدا مانع تعارض یا تضاد درونی توسعه میشود