فصل هفتم توانایی فوق العاده اقتصادی ایران
مصرف برق در ایران هشت برابر متوسط دنیا هست و معنی دیگر ان ، این است که تولید برق هم هشت برابر دنی هست،چون برق که وارد نمیشود بلکه صادر هم می شود و تا تولید هم نشود مصرف معنی ندارد اب هم همینطور هست یعنی واردات اب نداریم ولی مصرف اب و گاز و بنزینو،، همه چیز هشت برابر هست و یعنی تولید انهم هشت برابر هست، درست هم هست زیرا ایران یک درصد جمعیت جهان را دارد ولی هشت برابر معادن و دارد لذا اینهمه تولید برای اداره هشت کشور کافی هست که البته بصورت قاچاق بین ۱۶همسایه ما تقسیم می شود، زیرا سوریه هم جزو انان هست، اما با یک بررسی معلوم شده که مثلاً نفت روسیه و عربستان و از معادن ایران هست، انها با چاههای مورب برداشت غیر قانونی می کنند علت تاسیس ارامکو در تهران همین است زیرا نزدیکترین نقطه به معادن نفت ایران هست یا اذربایجان و روسیه همینطور که برخی از انها منابع مشترک را مطرح می کند، و گاز قطر هم از ایران هست البته کشور های دورتر کلک دیگری میزنند، پول ویزا می گیرند و شرط سرمایه گذاری دارند و حتی ترکیه که ادعا می کند ویزا نمیگیرد باید حتما صد دلار همراهت باشد تا در ترکیه خرج کنی امریکا با صدهزار دلار اقامت می دهد،و کشورهایی دنیا همگی از ایران نفت می خرند چون مجانی هست و پول خبری نیست، تحریم بانکی یا امثال ان برای فرار از بدهی هست، حتی در پاکستان که بیست میلیارد دلار بدهکار هست گروههای تروریستی می فرستند تنها چیزی که باعث میشود اینهمه قدرت اقتصادی دیده نشود، حرص و طمع هست، مثلاً کسی که ادعای فقر می کند، از دهها موسسه خیریه پول می گیرد و اخر هم می گوید کم است، و بعد زندگی او را بررسی می کنید درامدش از همه بیشتر است
طرح پژوهشی
جایزه نشان کمک ایران به بازسازی اروپا هست. در ان سالها اروپا سخت در مضیقه بود، چون در دو جنگ جهانی اول و دوم همه چیز خود را از دست داده بود. و ایران چون بیطرف بود صدمه ای ندیده بود، لذا همه دنیا ماوجه ایران شدند تا از نفت و معادن ان استفاده کنند و خود را ترمیم نمایند و در این راه ژاپن و المان بخاطر بمباران هسته ای و سنگین بیشترین ضربه را دیده بودند لذا احتیاج بیشتری به کمک های ایران داشتند ضرب المثل ژاپنی که می گوید با اسکناس ایران ما زنده شدیم، و یا المانی که افتخار میکرد نژاد اریایی و با ایران همخون هستند نشانه چنین کمک ها بود، گرچه انها عسل را خوردند و دست ایران را گاز گرفتند ، نمک خوردند و نمکدان شکستند ولی وجدان تاریخ بیدار است و نمیگذارد انها از ایران تجزیه شوند، اخیرا المانها حتی مرکز اسلامی هامبورگ را تعطیل کردند ولی نمیتوانند ان را تجزیه کنند،یکی از راههای کمک به اروپا و ژاپن جنگ زده اعزام نیروهای متخصص و حتی کارگر ساده هست، البته کارگرها بیشتر از ترک ها بودند و متخصصین از فارس ها، نیاز انها به نیروهای ایرانی بقدری بالا بود که المان حتی ویزا را برداشته بود، و دستمزدهای کلان و زندگی شیک به ایرانی ها می دادند و حتی انها رامامور تشویق همه جایزه بگیرها می کردند، و البته از ردی های کنکور هم نمیگذشتند، و خلاصه هر جایزه بگیر صدها دعوتنامه داشت، و ما ان را فرا. مغزها نام گذاشته بودیم و می گفتیم با پول ایران درس می خوانند ولی برای امریکا و اروپا تخم می گذارند. البته این مهم نبود، زیرا وابستگی امریکا و اروپا را به ایران بیشتر می کرد و تجزیه انها را مشکلتر می نمود و کار تجزیه طلبها سخت تر میشد،زیرا ایران نفوذ خود را بیشتر کرده بود، مثلاً امارات نمیداند خودش هم مال ایران است چه رسد به جزایر سه گانه، کل شیخ نشین ها مال ایران هستند، ورق پاره های سازمان ملل دلیل جدایی نمیشود، این مرزها را چرچیل نوشت که نمک خورد و نمکدان شکست