تفسیر (موضوعی قرآن) ماهین

تفسیر (موضوعی قرآن) ماهین

تقدیم به اساتیدم مرحومین: ایت الله کاشانی و ربانی شیرازی صاحب وسائل الشیعه و این الله مهدی شاه ابادی
تفسیر (موضوعی قرآن) ماهین

تفسیر (موضوعی قرآن) ماهین

تقدیم به اساتیدم مرحومین: ایت الله کاشانی و ربانی شیرازی صاحب وسائل الشیعه و این الله مهدی شاه ابادی

قوموا لله مثنی و فرادا

انتخابات یا محو اسرائیل

ایران در سیاست های خارجی دنیا را فدای امنیت خود می کند غزه اگر قتل عام شود مهم نیست مهم این است که اسرائل با ایران کاری نداشته باشد ودر طول 200روز تا انتخابات مجلس بعد از طوفان الاقصی ایران هیچ کاری نکرد و تعجب ضد انقلاب هم برانگیخته شد و لذا اسراییل هم از همین نقطه وارد شد و انتخابات دیگری بر ایران تحمیل کرد تا بتواند رفح را هم قتل عام کند زیرا مطمئن هست که تا روز تحلیف ریاست جمهوری کاری نخواهد کرد لذا وظیفه تمام مردم دنیا هست که کاری بکنند حزب الله لبنان به تنهایی میتواند وارد خاک اسرائیل شود انصالله یمن میتواند ستاد ارتش و ناوگان هوایی اسرایل را از کار بیاندازد حشدالشعبی میتواند نیروی زمینی اسرایل را منهدم کند اما شاید انها هم به اشاره ایران تا تحلیف رئیس جمهور جدید فقط عملیات ایذایی داشته باشند لذا نوبت مردم اردن هست که وارد خاک اسراییل شوند مردم اسراییل هست که از انها استفبال کنند،نوبت مردم مصر است که وارد رفح شده و با کمک انها تا تل اویو بروند نوبت سوریه هست که از لاک خود بیرون اید و لا اق بلندیهای جولان را پس بگیرد و اگر اینها هم کوتاهی کردن نوبت دانشجویان من در سراسر دنیا است که با هر وسیله ای خود را به خاک اسراییل برسانند و اسرائیل را محو کنند اینجانب احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری امریکا از دانشجویان دانشگاه ها میخواهم درس و مشق را تعطیل کنند و برای نابودی کامل اسراییل قلم را بگذارند و سلاح بردارند 

یا ایهالانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه

شهادت یعنی چه؟
همایش های بزرگ الهی و: سمینار ها و گفتگوها و تریبون آزاد انفرادی و جمعی، دائما در حال برگزاری است. و ما در ان شرکت می کنیم و: خود را به نفهمی می زنیم. در اولین فراخوان، در عالم ذر، خداوند از ما خواست که شهادت بدهیم: او تنها پروردگار ماست. و ما کسی جز او را نخواهیم پرستید: (ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ) از همه ماها سوال کرد: آیا پروردگار شما نیستیم؟ ما در عالم خلسه، شیرینی و جذبه الهی گفتیم بله! ولی وقتی به دنیا رسیدیم و: چشممان به قدرت و ثروت افتاد، فراموش کردیم (وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِیَ خَلْقَهُ) لذا خدا هم ما را انسان نامید! و بجای آدم خطاب کرد: (ایهالانسان!) ای فراموشکار! بعد که  خطاب خدا را شنیدیم، به مقام بشریت! رسیدیم. و نام حضرت آدم شد ابوالبشر! کسی که بشارت خدا را شنید. اما چه کرد؟ (لم نجد له عزما!)حرفها را شنید ولی پشت گوش انداخت(کِتَابَ اللَّهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ ) اما نه، باز کسانی بودند که ظهور را باور کردند. و درانتظار ظهور ماندند. همه این فراز و نشیب ها برای نتیجه فراخوان دوم بود: که شیطان بر آدم سجده نکرد. و خداوند فرمود از او تبعیت نکنید، که او دشمن شماست.  و آدمی در کل زندگی اش با شیطان در افتاد. اما همگی تسلیم شیطان شدند. و خدا تنها ماند. وحده  وحده! پس به کمک آدمیزاد آمد(انجز وعده و نصر عبده) نبوت را خلق کرد: امامت و ولایت. و برانسان منت گذاشت و او را هدایت کرد. همه اینها بصورت گفتگوی کنفرانسی! و با حضور همه انسان های طول تاریخ است. خداوند همیشه بندگانش را باهم، خطاب کرده! چون عادل است. نمی خواهد کسی ندانسته: به خطا بیافتد. مثلا در آیات مربوط به یهودیان، همیشه یهودیان امروزی را خطاب قرار می دهد: و می فرماید پس چرا انبیا را کشتید؟ معلوم می شود در کشتن انبیا، همه یهودیان شریک هستند. یا بعبارتی امروز هم، یهودیان مشغول کشتن انبیا هستند.(فلم تقتلون الانبیا) در همه جا خداوند خطابه اش به تمام انسانهای: متولد شده و نشده و مرده و زنده است! من و شما را هم در جرم حضرت آدم و: ثواب او شریک می داند. چرا که امر به معروف نکردیم. و نهی از منکر را هم فراموش کردیم. می فرماید (کونوا انصار الله!) همه شما یار خدا باشید. نفرمایید که ما در زمان موسی نبودیم! در زمان ابراهیم نبودیم. بودید! خداوند می فرماید: فرعون فرزندان پسر شما را می کشت! دختران شما را برای بردگی و فاحشگی می برد.(یذبحون أبناءکم ویستحیون نساءکمم) نگویید آنها زن و بچه های قبطی بودند! نفرمایید آنها بچه های غزه هستند، به ما چه مربوط! مسئولیت شما مسئولیت فردی نیست، که گلیم خود را از آب بیرون بکشید. لذا وقتی انسان به درجه ای رسید، قهمید که در غوغای عالم شریک است. در خونریزی غزه شریک است! در حج بیت الله الحرام شریک است. خواهد دید که مانند خدا، همه جا حاضر و ناظر است. و واقعا خلیفه خدا هست. و لذا بر شیطان پیروز شده، او را بر زمین می زند. آنگاه خدا او را در آغوش می گیرد. زیرا شهادت داده که: شیطان ولی او نیست. و تنها خدا ست: که همه چیز برای اوست. ما درواقع مانند دو کشتی گیر، جلوی دوربین فیلمبرداری که تمامی ابنا بشر، از گذشته تا اینده آن ا تماشا می کنند، با شیطان در گیر هستیم. و البته او غالبا پیروز است! و ما را بر زمین می زند، و ما او را سرپرست خوا انتخاب می کنیم! و شهادت می دهیم که او بهتر از خداوند است!(إِنَّمَا ذَلِکُمُ الشَّیْطَانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیَاءَهُ فَلا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ) اما گاهی هم او را بر زمین می کوبیم! و شهادت می دهیم که تنها خدا است که رب العالمین است. این لحظه شهادت انسان است. که خدا او را به آغوش خود می خواند(من عشقنی فقتله) و از دنیا جدا می کند و: به دایره جذبه خود وارد می کند. پس، شهادت مدالی که بر گردن شهیدان انداخته می شود: حضرت علی ع در توصیف مرگ هم چنین می گوید که مرگ در راه خدا مانند گردنبندی زیبا(مثل مدال های امروزی) است. هرکشتی گیر یا قهرمان مدال آوری می داند: با دریافت مدال وارد دنیای جدیدی می شود. و دنیای قبلی را وداع گفته و: هرگز آرزوی برگشت را به دل راه نمی دهد.

والله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین

خیاط در کوزه افتاد

سرتیم حفاظت هم رفت! کسی که قرار بود: حفاظت جان رئیس جمهور را داشته باشد، از خودش هم نتوانست محافظت کند! و این نشان می دهد طراحان ترور بالاتر از سرتیم حفاظت بودند. و از سادگی رئیس جمهور و استاندار استفاده کرده بالگرد کهنه تر را پیشنهاد دادند(اذا جاء القدر عمی البصر) لذا فرضیه حفاظت برای 18هزارمین بار زیر بزرگترین علامت سوال تاریخ رفت! امام علی ع می فرماید: جمجمه ها یتان را به خدا بسپارید. قران می فرماید(والله خیر حافظ و هو ارحم الراحمین). خدا بهترین محافظ است. زیرا مرگ را او تعیین می کند و :هیچکس نمی داند کی و کجا خواهد مرد:(بای ارض تموت)پس تحلیل جدیدی از حراست، حفاظت و گارد ویژه و: مطابق با نظریات اسلامی باید مطرح ساخت: از نظر اسلامی و قرانی قتل یک نفر برابر با قتل: تمام انسانها هست زیرا ممکن است: از او ذریه زیادی در دنیا بدست آید که: با قتل او منقطع می شود. مثلا وقتی قایبل هابیل را با بیل کشت! طبیعتا هر نسلی از او نیز منقطع شد. و جمعیت فعلی که 8میلیارد است، اگر او زنده می ماند، شاید 16میلیارد می شد! یا جمعیت سادات در جهان: که قریب به 500میلیون نفر هستند. اگر محسن(پسر سوم حضرت فاطمه س) شهید نمی شد،  یک سوم، سادات جهان، بیشتر بودند. شاید الان 750میلیون سادات داشتیم.( مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا) این از تئوری اصلی، ثانیا آنطور که در مقاله قبل(عالم ذر) گفته شد:هدف خلقت افزایش تولید مثل است، نه کاهش آن. بنابر این: کاهش آن را مفسده گفته اند. فساد در مقابل تکامل و رشد است. یعنی هرچیزی که مانع رشد شود، فساد است. مثلا میوه اگر بجای اینکه شیرین شود، کرم خورده شود، فاسد شده است. پس اقدام به قتل هم جایز نیست. تصور انهم گناه دارد. لذا کسانیکه به قتل و ترور روی می اورند، اساسا، نه انسان هستند و نه اسلام را می شناسند. به همین دلیل گروههای: حراست باید مواظب چنین دیدگاهی باشند. حراست یعنی حفاظت از مسیر: تکاملی و  تزایدی بشریت. و از بین بردن موانع تولید مثل. زیرا از بین بردن انسان ها، ممکن است قبل از تولد! بدو تولد یا در سنیین مختلف، با روشهای گوناگون مثلاً بیوتروریسم باشد. با تعیین تئوری، و اثبات فرضیه ها، و پی ریزی اصول و وظائف هر کسی، محدوده عملیاتی ان مشخص میشود. لذا ما در دنیا یک حراست کل داریم که: ظاهراً نامش شورای امنیت سازمان ملل است. گرچه او بجای انجام وظائفش، تا کنون به نسل کشی اقدام کرده است. این شورای امنیت در دایره کوچکتر، به شورای امنیت منطقه ای مانند ناتو، ورشو و سنت‌کام و غیره، تقسیم می شود. و بعد در حد کشورها، حراست کل کشور یا وزارت اطلاعات را ایجاد می کند. تا برسد به بادی گاردها، حفاظت شخصیت ها و تیم حفاظتی: ریاست جمهوری و غیره. تئوری توطئه یا قتل عام انسانها، کشتار بیوتروریسم همگی دارای یک شاکله هستند. یعنی در راس آنها صهیونیزم قرار دارد، بعد به شکل سازمان سیا  و موساد ظاهر شده، در آخر صف خبرچین ها هستند. البته عوامل طبیعی جزو هیچکدام از اینها نیستند. زیرا نقشه و یا طرح تروری، در پشت آنها نیست. اگر بالگرد حاوی رئیس جمهور ایران، بر اثر سانحه جوی و طبیعی سقوط کرده، که نمیتوان کسی را مقصر اعلام کرد. ولی اگر حتی یک درصد: احتمال حضور عوامل انسانی باشد، کار فرق می کند. مثلا چرا فقط  بالگرد رئیس جمهور دچار سانحه شده؟ در حالیکه دو بالگرد همجوار، هیچ احساسی نسبت به تغییر شرایط جوی نداشته اند. بنا براین یک متغیر غیروابسته، در اینجا وجود دارد: ممکن است پالس مخابراتی اشتباه، یا حتی هک کردن قطب نما و غیره! شما می توانید با یک قاشق یا دسته کلید، قطب نما را منحرف کنید. لذا باید همه اصول حفاظت قبلی، که مبتنی بر متون سازمانهای سیا، موساد و غیره را برعکس کنید. تا یک تئوری سالم و جدید متولد شود. نمی توان در زمین دشمن بازی کرد، و قواعد بازی آنها را قبول نداشت. سید احمد حسینی ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری ایران، در این زمینه می گوید: تا زمانیکه بنده معاون حراست نخست وزیر شدم، هیچ تئوری وجود نداشت. همه حراستی ها از جمله شهربانی چی ها قومی ترسیده بودند. لذا بنده به کتب رکن دو ارتش شاهنشاهی، ساواک و مدارک ترجمه شده یا اصل، موساد و سازمان سیا مراجعه کردم و اصولی را تنظیم نمودم. براساس همین اصول  از تمام کارکنان نخست وزیری (بعد از فاجعه ترور رئیس جمهور رجایی) باز جویی به عمل آمد. و ثابت شد که بهزاد نبوی و سازگارا، در قتل رجایی دست داشته اند، از نظر بهزاد نبوی راستی ها(آخوندها)خطرناک تر از ساواکی ها بودند . لذا آنها کودتا کردند، دوباره ساواکی ها عودت به کار شدند.  و تمام اخراجی های من، در ستادبسیج اقتصادی به کار دعوت شدند. بنده خودم در اتاق آقازاده معاون اجرایی موسوی بودم، ایشان مذاکرات مجلس را در مورد وزیر اطلاعات گوش می داد. وقتی که مجلس تصویب کرد که وزیر اطلاعات باید مجتهد باشد او برخاست و دو دستی بر سر خود زد! و گفت بدبخت شدیم. کار از دست ما خارج شد. بعد بلافاصله رئیس حراست را عوض کرد و خواهر زاده جوانش که ضد سپاه بود را، رئیس حراست نخست وزیری معرفی کرد.  اگر امروز گزارشی در مورد: توطئه بودن حادثه بالگرد، و یا شهادت قاسم سلیمانی، ربانی شیرازی  و 17هزار ترور شهری، به گوش نمی رسد، برای این است که: کار دست همانها است. و  این را توطئه نمی دانند. بلکه فرایند کاهش جمعیت می خوانند. و  تنظیم جمعیت می دانند.

مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا

سرتیم حفاظت هم رفت! کسی که قرار بود حفاظت جان رئیس جمهور را داشته باشد، از خودش هم نتوانست محافظت کند. لذا فرضیه حفاظت زیر بزرگترین علامت سوال تاریخ رفت! امام علی ع می فرماید جمجمه ها یتان را به خدا بسپارید. (والله خیر حافظ و هو ارحم الراحمین) زیرا خدا بهترین محافظ است. چون مرگ را او تعیین می کند و هیچکس نمی داند کی و کجا خواهد مرد و(بای ارض تموت)پس تحلیل جدیدی از حراست و حفاظت و گارد ویژه و مطابق با نظریات اسلامی باید مطرح ساخت: از نظر اسلامی و قرانی قتل یک نفر برابر با قتل تمام انسانها هست زیرا ممکن است از او ذریه زیادی در دینا بدست آید که با قتل او منقع می شود. مثلا وقتی قایبل هابیل را با بیل کشت طبیعتا هر نسلی از او نیز منقطع شد. و اگر جمعیت فعلی 8میلیارد باشد اگر او زنده بود شاید 16میلیارد می شد! یا جمعیت سادات در جهان قریب به 500میلیون نفر هستند. اگر محسن شهید شد یعنی یک سوم سادات جهان شهید شدند! و اگر محسن(پسر سوم حضرت فاطمه س) زنده بود شاید الان 750میلیون سادات داشتیم.( مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا) این از تئوری اصلی، ثانیا آنطور که در مقاله قبل(عالم ذر) گفته شد:هدف خلقت افزایش تولید مثل است نه کاهش آن. بنابر این کاهش آن را مفسده گفته اند. فساد در مقابل تکامل و رشد است. یعنی هرچیزی که مانع رشد شود فساد است. مثلا میوه اگر بجای اینکه شیرین شود، کرم خورده شود، فاسد شده است. پس اقدام به قتل هم جایز نیست. و حتی تصور انهم گناه دارد. لذا کسانیکه به قتل و ترور روی می اورند، اساسا نه انسان هستند و نه اسلام را می شناسند. به همین دلیل گروههای حراست باید مواظب چنین دیدگاهی باشند. حراست یعنی حفاظت از مسیر تکاملی و تزایدی بشریت. و از بین بردن موانع تولید مثل. زیرا از بین بردن انسان ها ممکن است قبل از تولد! بدو تولد یا درسنیین مختلف با روشهای گوناگون مثلا بیوتروریسم باشد. با تعیین تئوری، و اثبات فرضیه ها و پی ریزی اصول و ووظائف هر کسی، محدوده عملیاتی ان باید مشخص شود. لذا ما در دنیا یک خراست کل داریم که ظاهرا نامش شورای امنیت  سازمان ملل است. گرچه او بحای انجام وظائفش تا کنون به نسل کشی اقدام کرده است. این شورای امنیت در دایره کوچکتر به شورای امنیت منطقه ای مانند ناتو، ورشو وسنتو و سنتکام و غیره تقسیم می شود. و بعد در حد کشورها حراست کل کشور یا وزارت اطلاعات را ایجاد می کند تا برسد به بادی گار یا حفاظت شخصیت ها و تیم حفاظتی ریاست جمهوری و غیره. تئوری توطئه یا قتل عام انسانها و یا کشتار بیوتروریسم همگی دارای یک شاکله هستند. یعنی در راس آنها صهیونیزم قرار دارد، بعد به شکا سازمان سیا  وموساد ظاهر شده و در آخر صف خبرچین ها هستند. البته عوامل طبیعی جزو هیچکدام از اینها نیستند. زیرا نقشه و یا طرح تروری در پشت آنها نیست. اگر بالگرد حاوی رئیس جمور ایران بر اثر سانحه جوی بوده و طبیعی سقوط کرده که نمیتوان کسی را مقصر اعلام کرد. ولی اگر حتی یک درصد احتمال حضور عوامل انسانی باشد کار فرق می کند. مثلا چرا فقط  بالگرد رئیس جمهور دچار سانحه شده در حالیکه دو بالگرد همجوار و هیچ احساسی نسبت به تغییر شرایط جوی نداشته اند. بنا براین یک متغیر غیروابسته در اینجا وجود دارد: ممکن است پالس مخابراتی اشتباه، یا حتی هک کردن قطب نما و غیره! شما می توانید با یک قاشق یا دسته کلید، قطب نمار ا منحرف کنید. لذا باید همه اصول حفاظت قبلی که مبتنی بر متون یا دوره های اموزشی : سازمانهای سیا، موساد و غیره را برعکس کنید. تا یک تئوری سالم و جدید متولد شود. نمی توان در زمین دشمن بازی کرد و قواعد را قبول نداشت. چون بازی وجود ندارد.

و من عشقنی فقتله

در عالم ذر چه گذشت؟
فراخوان اولیه خداوند  اعلام شد. همه انسانها از سراسر جهان آمدند. هریک در جایی نشستند و منتظر سحنرانی خداوند شدند. خداوند با جلال و جبروت وارد شد، همه قیام کردند، و خدا شروع به صحبت کرد: ای آدمیان، بدانید که من شما را اشرف مخلوقات خود کردم. شما را در بهترین صورت آفریدم، و می خواهم شما را خلیفه خود، در روی زمین بگردانم تا زمین را، آنطور که خودتان می خواهید آباد کنید. من می خواهم به شما قدرت و خلاقیت ببخشم. می خواهم آنقدر بزرگ و مقتدر باشید، تا همه دنیا را مسخر خود گردانید: و آسمانها را به خدمت بگیرید و :هرچه  کمی و کاستی، به نظر خودتان دیدید آن را ترمیم کنید. شما میتوانید به حدی رشد کنید که: به عرش من وارد شوید: و درکنار من باشید. و در رضوان الهی، از همه نعمات برخوردار شوید. من می خواهم قدرتی به شما بدهم که: هرچه اراده کردید ان بشود. و هرغذایی خواستید خلق کنید(لحم طیرمما یشتهون) و هر شادی و سرزندگی را ایجاد کنید. اما نباید به یکدیگر صدمه بزنید، و یا جای یکدیدگر را بگیرید. و یا همدیگر را نابود کنید. شما نباید حتی از فرمان من، سرپیچی کنید.اگر ذره ای از من رویگردان شوید، من شما را به خودتان واگذار می کنم. و دیگر با شما نخواهم بود. اگر اطاعت دیگری را بکنید و یا: مردم را به اطاعت خودتان دعوت کنید، تا مرا کنار بزنید، شما را از خود دور خواهم کرد. شاید هم به لعنت ابدی دچار شوید. یا اینکه قطعه ای چوب یا سنگ برای جهنم باشید. آنگاه خداوند رو به همه کرد و گفت اگر: این کارها را بکنم، آیا شما قول می دهید:از قدرت خود سوء استفاده نکنید؟ برعلیه یکدیگر جنگ نمی کنید؟ و آیا مرا رب و پروردگار خود می دانیدؤ و همچنان برپای عهد خود خواهید ایستاد؟ مردم که همه ماها باشیم، سر از پا نمی شناختیم، که خداوند در بین ما است و با ما سخن می گوید. جذبه وجود خدا چنان ما را مست کرده بود، که به جز خدا نمی دیدم و: حرفهای او را همچنان شربت شیرینی می خوردیم . خدا که اینهمه جذبه  وشوق را دید گفت: من گنجی پنهان بود، و شما مرا شناختید، ولی می خواهم قول بدهید: آیا بر همین شوق و شناخت باقی خواهید ماند؟  یک لحظه از شوق بیرون آمدیم، این چه سوالی بود که خدا می کند؟ مگر قدرت ما، عطایی غیر از خدا است؟ ما مگر بجز خداییم؟ نه نه! ما هرگز از فرمان الهی، سرپیچی نمی کنیم! در این شوق بودیم که دو باره ندا آمد: الست بربکم؟ قالوا بلی همه گفتیم بلی: سرورم تاج سرم و همه وجودت را نوکرم. هیچ انسانی نبود که نیتی غیر خدا داشته باشد(الانسان یولد علی فطرت) اصلا تصور چنین چیزی محال بود. لذا خداوند همه را مرخص کرد و فرمود: بروید به زمین و یکی پس از دیگری، از مادر متولد شوید. و دوران شکوه و قدرت خود را آغاز کنید! ابتدا دو فرمانبر در اختیار شما می گذارم: که همه فرمانهای شما را با علاقه اجرا کنند(پدر و مادر) سپس به شما هوش و گوش ..می دهم. ولی همه را نیمه فعال! باید به مرور زمان هوش خود را فعال کنید چشم خود را فعال کنید تا از 50درصد اولیه، به صد در صد برسد. شما ابتدا هیچ نمی بینید، بعد که پلک های شما باز شد، آغاز دیدن و شنیدن و مزه کردن شما است.در سن بلوغ همه چیز شما تا 50درصد مادی می رسد. و درسن 40سالگی عقل شما کامل می شود. بروید ببینم چه می کنید! شوق خداوند به راه اندازی انسان، وصف ناشدنی بود. قد و بالای او را که نگاه کرد: دوباره به خود تبریک گفت:( فتبارک الله احسن الخالقین!) و بعد فراخوان دوم داد، همه غیر انسانها جمع شدند! همایش بزرگی بود. همه منتظر خدا بودند، با چشمان خودشان دیدند که: خدا آمد، و گفت می دانید؟ من می خواهم موجودی را بنام آدم، به شما معرفی کنم که اشرف مخلوقات است. همه موجودات حسادت کردند! گفتند باز می خواهی اشتباه: گذشته را تکرار کنی و کسی را: بیافرینی که همنوع خود را بکشد(یسفک الدما) و خداوند در جلسه دفاعیه، فلسفه را افرید: غایت و هدف ونهایت وجودی آدم را توضیح داد. اما یک نفر قانع نشد! گقت من بهتر از آدم هستم.(اول من قاس فهو ابلیس) او منطق را آفرید! این بود که بر ادم سجده نکرد. و آدم اسیر او شد! و یک لحظه، خدا را فراموش کرد. و خدا دید که ادم، عزم درستی ندارد(لم نجد له عزما) پس او را فرو فرستاد(ثم رددناه اسفل السافلین) و همه امکانات را از او گرفت. مگر آدم متنبه شود، توبه کند تا عزم درستی پیدا کند. و اگر عزم درستی پیدا کرد و شیطان را شکست داد، لحظه کشته شدن(شهادت) اوست. و خداوند دوباره او را می خرد! چیزهای بهتری به او می دهد. تا در رضوان خود جای می دهد.(ان الله اشتری من المومنین انفسهم!)