تفسیر موضوعی قرآن

تفسیر موضوعی قرآن

تقدیم به اساتیدم مرحومین: ایت الله کاشانی و ربانی شیرازی صاحب وسائل الشیعه
تفسیر موضوعی قرآن

تفسیر موضوعی قرآن

تقدیم به اساتیدم مرحومین: ایت الله کاشانی و ربانی شیرازی صاحب وسائل الشیعه

جهاد برای تأمین آتیه (6)

در اسلام تأکید فراوان شده که باید برای معاش تلاش کرد ولی عده‌ای می‌خواهند بدون هرگونه رنجی به گنج دست یابند. برخی از این افراد که خام هستند و با خیالات زندگی می‌کنند دلشان می‌خواهد شب که خوابیدند، در خواب یا بیداری آدرس گنجی به آنان داده شود و یا تعدادی از آن‌ها که مذهبی هستند، فکر می‌کنند فقط با دعا کردن می‌توان به زندگی راحت دست یافت، اما قرآن کریم می‌فرمایید:
  «وَ أَنْ لَیْسَ لِلإنْسانِ إلاّ ماسَعی» یکی از ابعاد کوشش برای زمان حال است و بعد آن برای آینده است. البته در احادیث قدسی آمده است که خداوند به پیامبر گله کرد که من از بنده‌ام عبادت فردا را نخواستم ولی او از من روزی ماه‌ها و سال‌های آینده را یک‌جا می‌خواهد! البته این مفهوم عرفانی از آن جهت است که خداوند قادر است بندگان خود را تأمین کند. به گفته‌‌ی حجت‌الاسلام قربانی، امام جعفر صادق (ع) به تازه مسلمانی فرمودند: «اگر دو نکته را رعایت کنی مسلمان واقعی هستی؛ اول این‌که مرگ را فراموش نکنی و به آن یقین داشته باشی، دوم این‌که بدانی خداوند اول روزی تو را به تو می‌دهد و نگران آن نباشی.» ولی به هر حال باید بشر هم فعالیتی بکند، چنان‌چه امام جعفر صادق (ع) در جای دیگری می‌فرماید: «برای دنیای خود چنان فعالیت کنید که گویا صد سال دیگر زنده هستید و برای آخرت خود چنان بکوشید که گویا همین فردا خواهید مرد.» لذا تأمین زندگی و آینده دو مقوله‌ی مهم زندگی فردی و اجتماعی را تشکیل می‌دهند. این نیاز در قرون معاصر بیش‌تر و بهتر مورد توجه قرار گرفته تا جایی که مؤسسات زیادی برای این کار به وجود آمدند، از سازمان‌های تأمین اجتماعی گرفته تا شرکت‌های بیمه درصدد برطرف کردن این نیاز هستند. البته دولت‌ها در بسیاری از کشور‌ها این وظیفه را انجام می‌دهند. کلمه‌ی «دولتی» خیال مردم را راحت می‌کند؛ کار دولتی، کالای دولتی، وام دولتی و... اما شرکت‌ها در برخی کشور‌ها چنین اعتباری دارند که نام نهادشان اعتمادبخش است و اغلب شرکت‌های بیمه نیز چنین حالتی دارند. در ‌‌نهایت در پشت‌‌ همان شرکت‌ها هم دولت وجود دارد و با خط مشی دولت‌ها اداره می‌شود زیرا امکان ندارد در یک کشور دو نوع خط مشی حاکم باشد؛ یا دولت‌ها تابع شرکت‌ها هستند یا شرکت‌ها تابع دولت‌ها و البته هرکدام قوی‌تر باشند دیگری را در خود حل می‌کنند تا هماهنگ باشند.    
متأسفانه یا خوشبختانه در ایران مردم در درجه‌ی اول به خدا متکی هستند و به رزق او امیدوار و لذا چندان در فکر تأمین آتیه نیستند. آن‌هایی که در فکر تأمین آتیه هستند، فقط دولت را قبول دارند یعنی در واقع دولت را روزی‌دهنده می‌دانند! به گزارش محسن زهره‌وند، به عنوان مثال تمامی کودکان وقتی می‌خواهند همراه پدر نماز بخوانند، به جای به قبله، رو به پدر یا مادر می‌ایستند! در واقع پدر و مادر را قبله‌ی خود می‌دانند. توصیه‌ی شرع مقدس اسلام به پدر و مادر‌ها همین است که به هر قولی که به کودکان می‌دهند، عمل کنند زیرا کودکان، پدر و مادر را روزی‌دهنده‌ی خود می‌دانند. انسان‌ها هم بنابر رشد عقلی خود پدر و مادر، رییس شرکت، مدیر اداره، رییس دولت یا سازمان‌های بین‌المللی را ولی نعمت خود می‌دانند. لذا بیمه در ایران چندان جایگاهی ندارد. به گزارش مهندس رحمتی از خانه‌ی ورزشکاران معمولاً هیچ ورزشکار یا هنرمندی بیمه نیست! البته به این معنا نیست که دولت امکان بیمه کردن را برای آن‌ها فراهم نکرده، بلکه اغلب اوقات تنبلی یا بی‌اعتقادی خود آنان است. مثلاً وقتی به آن‌ها گفته می‌شود مقداری از حقوق آن‌ها برای بیمه کسر خواهد شد، فوری می‌گویند فعلاً آن پول را کسر نکنید! اما طبیعی است همین که پا به سن گذاشتند و زمستان زندگیشان فرا رسید حاضر می‌شوند چند برابر بدهند، اما دیگر دیر شده است. یعنی از یکسو مردم علاقه‌ای به بیمه شدن از خود نشان نمی‌دهند و از سوی دیگر، برنامه‌ریزی دولت برای بیمه بی‌نتیجه است. یک روز کارگران ساختمانی اعتراض می‌کنند که بیمه نیستند، سال‌ها طول می‌کشد تا دولت مصوبه‌ای بگذراند و با 23 هزار تومان ماهانه آن‌ها را بیمه کند یعنی 77 هزار تومان بقیه را دولت به بیمه بدهکار می‌شود، بعد دولت نمی‌تواند آن 77 هزار تومان را بدهد و ناچار بیمه حکم توقیف می‌گیرد و یکی از شرکت‌های دولتی را مصادره می‌کند! از سوی دیگر حتی کارگران ساختمانی به علت نامشخص بودن درآمدشان ممکن است‌‌ نتوانند همان 23 هزار تومان را هم مرتب بپردازند در نتیجه امتیاز خودشان را به دیگران واگذار می‌کنند و به نام آن‌ها افراد دیگری بیمه می‌شوند یا از دفترچه‌های آنان استفاده می‌شود. همین‌طور بحث خبرنگاران که حتی اعتراض رییس دولت را هم بر می‌انگیزد که چطور سه هزار خبرنگار در زمان کوتاهی ناگهان 9 هزار نفر می‌شوند؟ بهترین راه بیمه یک کاسه کردن آن است یعنی مانند هدفمندسازی یارانه‌ها همه بیمه شوند و‌‌ همان 7 درصد را بپردازند. با این کار اولاً سرمایه‌ی بیمه هر چه همگانی‌تر باشد بیش‌تر  شده و ریسک آن کم‌تر می‌شود، یعنی احتمال و خطر بیماری همه با هم بسیار کم‌تر است، ثانیاً دیگر این همه دفا‌تر و هزینه برای محاسبه و اخذ جریمه و امثال آن تعطیل می‌شود. 

جهاد برای افزایش خاک (5)

عمده‌ترین جهاد‌ها در طول تاریخ برای خاک بوده است؛ خاک سر منشأ پیدایش آدم و تمام موجودات زمین است. اگر خاک نبود سبزه‌ای نبود، درختی نبود و حیوان و انسانی هم وجود نداشت؛ لذا از قدیم خاک نیز مانند آب به عنوان یکی از چهار عنصر اصلی جهان از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است.
خاک از سه جهت در ادبیات بشری مطرح شده است؛ یکی از این لحاظ که منشأ وجود انسان و جهان خاکی است، دوم مربوط به قداست حفظ یا اهمیت ژئوپلیتیکی آن و سوم از لحاظ مادی و ثروت‌زایی می‌باشد.
انسان از خاک آفریده شده و این جمله هم مفهوم دفعی دارد و هم تدریجی؛ یعنی بدون بعد چهارم و یا با بعد چهارم. به این معنا که هم می‌توانیم بگوییم که اولین انسان از خاک آفریده شده، مثل کوزه که آن را از خاک می‌سازند؛ هم می‌توان گفت که در تمام زمان‌ها و مکان‌ها انسان از خاک آفریده می‌شود زیرا «درون‌داد» یا «این‌پوت» او همه بی‌واسطه یا با واسطه از خاک به عمل می‌‌آید. در مفاهیم عرفانی خاک پست‌ترین عنصر است زیرا زیر پای انسان قرار دارد و انسان با این‌که راست قامت است ولی برای شکستن غرور خود سر بر خاک می‌ساید؛ یعنی بالا‌ترین عضو بدن خود را آن‌قدر پایین می‌آورد که به زیر پای خود برسد! سجده در برخی دیدگاه‌ها به همین معناست یعنی انسان سر بر خاک می‌گذارد تا تمام غرور‌های بیهوده از او دور شود، اما زمین از نظر ژئوپلیتیک ارزش زیادی دارد به طوری که یک وجب آن را نباید از دست داد و اگر لشکری از انسان‌ها بمیرند تا این یک وجب از دست نرود باید به آن‌ها آفرین گفت و آن‌ها را قهرمانان وطن نامید. لذا بسیاری از جنگ‌ها در طول تاریخ برای کاهش یا افزایش این خاک بوده است. البته زمین‌‌ همان اندازه که بوده هست ولی برای جنگ‌سالاران قابل تغییر بوده زیرا جنگ‌سالاران برخلاف فیلسوفان و دانشمندان فقط صاحب بخشی از زمین بوده‌اند در حالی که اصلاً برای دانشمندان مرزهای زمینی و خاکی مفهوم نداشته است. اگر چه ابن‌سینا همدانی‌الاصل است ولی چه کسی او را فقط همدانی و یا حتی ایرانی صرف می‌داند؟ او زمان و مکان را در چهار بعد خود تصرف کرده، پس می‌توان گفت «مرزبندی» یک نوع «مرض‌بندی» بوده و برای جنون جنگ‌سالاران آفریده شده است. مثلاً در اسلام می‌گویند: «الاسلام وطن المسلم: هر جا اسلام است وطن مسلمان است» اما افراد سیاسی این نظریه را مشکوک دانسته و آن را محصول توطئه‌های دشمن می‌دانند. اصولاً انترناسیونالیسم برخلاف ناسیونالیسم یک جهان کشوری است در حالی که مثلاً مرز‌ها را در زمان ما انگلستان تعیین کرده است، یعنی این‌طور نبوده که ایران از ابتدا به شکل گربه آفریده شده باشد، بلکه در نقطه نقطه‌ی دور آن توطئه‌ی انگلیس و جای پای آن شیر پیر دیده می‌شود.
در مورد سوم که بیش‌تر مورد نظر ماست، کوشش برای بهره‌وری از خاک است. خاک ایران یا بیابانی است یا کوهستانی. اغلب دشت به معنای واقعی در ایران وجود ندارد مثلاً دشت مغان یا دشت عباس یا دشت گرگان انگشت‌شمار است، اما سلسله جبال البرز از شمال غرب تا شمال شرق و یا زاگرس و یا تپه ماهور‌های دامنه‌های کرمان و غیره دارای مساحت بیش‌تری هستند. جهاد خاکی به این معناست که از همین خاک و از همین مزرعه‌ی پاک جز خوبی درو نکنیم!
در این خاک در این خاک در این مزرعه‌ی پاک / به جز عشق به جز مهر دگر تخم نکاریم
اگر چه همه فقط در حرف با این موضوع موافق هستند ولی در عمل می‌بینیم چه بسا کینه کاشتند و دشمنی درو کردند. روزی فردی به نام مالتوس منحنی‌ای کشید و گفت که شصت سال دیگر زمین خالی نخواهیم داشت و جمعیت همه جا را فراخواهد گرفت، باید به فکر کرات دیگر باشیم! اما اکنون چهار تا پنج بار از این شصت سال‌ها گذشته ولی هنوز زمین خاکی خالی از سکنه است! از چند نقطه‌ی پر جمعیت مانند کلان‌شهر‌ها که بگذریم دیگر جمعیتی وجود ندارد! مثلاً در تهران آن‌قدر جمعیت فشرده شده که حتی یک متر مربع از سنگلاخ‌های درکه یا زاغه‌های دربند به قیمت خون یک انسان است! اما همین که پا را از تهران بیرون می‌گذاری، آن‌قدر دشت و بیابان خالی افتاده می‌بینی که متعجب می‌شوی و با خود می‌گویی یعنی در قرن بیست و یکم و با این همه تکنولوژی و ثروت هنوز باید صد کیلومتر از فاصله‌ی تهران- قم بیابانی باشد؟ یا هزاران کیلومتر از فاصله‌ی تهران تا بوشهر و مشهد و ارومیه و اهواز همه خالی از سکنه باشد؟ وقتی با خودروی شخصی در مسیر مشهد حرکت کنید، احساس می‌کنید هنوز بنی بشری روی زمین نیامده است! به گزارش عباس حسینی، جمعیت نسبی ایران در هر هکتار 15 نفر است و این 15 نفر اگر روی زمین کار کنند، برای آن همه زمین چه کاری می‌توانند انجام دهند؟! و می‌دانیم که 70 درصد جمعیت شهرنشینان و بیش از نیمی از روستاییان نمی‌دانند کشاورزی چیست! در حالی که پیامبر اسلام (ص) می‌فرماید: «کشاورزان گنج زمین هستند.» این است که باید در سال «جهاد اقتصادی» برای کشاورزی اهمیت زیادی قایل شد و مانند سال‌های قبل نه تنها کشاورزی را محور توسعه بلکه اساس توسعه بدانیم. 

بخش سوم

بخش سوم
«جهاد اقتصادی» ابتدا اقتصاد جهانی می‌خواهد
«جهاد اقتصادی» نیازمند اندیشه‌ی «جهاد اقتصادی» است. همان‌طور که سیدشمس‌الدین حسینی وزیر امور اقتصادی و دارایی در نماز جمعه بیان کرد و در بررسی‌های به عمل آمده توسط محمود صادقی خبرنگار مناقصه‌مزایده نشان داده شده که در طول 60 سال قبل از انقلاب یا در حدود یک سده، جوّ عمومی جهانی کاملاً برعکس شده است.

 وی که از گردهمایی «انجمن نخبگان ماهین» گزارش تهیه کرده، می‌گوید در این گردهمایی گفته شده هنگامی که سازمان ملل تأسیس شد شعار اصلی جهانیان یک قطعه شعر فارسی بود! حتی اقبال لاهوری در آن زمان گفت که جامعه‌ی ملل یا سازمان ملل باید به جای ژنو در تهران تشکیل شود. در آن زمان ایران توسط آمریکا و روسیه و انگلیس اشغال شده بود، اما آن‌ها می‌دانستند شیر اگر پیر هم شد شیر است؛ لذا رؤسای جمهور این سه کشور یعنی چرچیل و روزولت و استالین سه نفری در تهران گرد آمدند و تهران را پل پیروزی نامیدند. از آن زمان دولت‌های قجر و پهلوی که دلباخته‌ی غرب بودند کاری کردند که شعار سعدی نه تنها محو شد بلکه امروزه می‌بینیم که افتخار هر ایرانی خودباخته این است که کودکش قبل از این‌که زبان باز کند، انگلیسی یاد بگیرد! و همین امر در دانشگاه خودباخته جلوه‌گری می‌کند به خصوص در علوم انسانی به ویژه در علوم اقتصادی! پس باید راه رفته را از‌‌ همان مسیر برگشت، یعنی باید کاری کرد که ایرانی به تئوری‌های اقتصادی خودش بیش از تئوری‌های غربی یا شرقی اهمیت دهد. برای درک بهتر موضوع به مسأله‌ی اشتغال می‌پردازیم:
در اقتصاد و علوم اقتصادی فرضیه بر مبنای اشتغال کامل است زیرا تعادل اقتصادی وجود دارد، اما این فرضیه هرگز مورد اطمینان استادان اقتصاد نبوده و نیست؛ به دلیل آن‌که همگی از نبود اشتغال یا بالا بودن آمار بیکاری صحبت می‌کنند و بدون توجه به استدلال‌های خود در کتاب‌های اقتصادی در جوّ سیاسی گرفتار می‌شوند. دانشجویان دوره‌ی دکترا می‌دانند که چه مقدار باید در ریاضیات تسلط داشته باشند تا آن استدلال‌های محکم را هم درک و هم تدریس کنند، اما وقتی از کلاس خارج می‌شوند می‌بینند خودشان بیکارند چه رسد به جامعه! و این تضاد دایمی یک دانشمند با محیط بیرون است. تمام وصله‌هایی از قبیل ارتباط صنعت با دانشگاه یا امور اشتغال فارغ‌التحصیلان و غیره نمی‌تواند مرهمی بر این شکاف بگذارد. اما مشکل کجاست؟ مشکل در زمینه‌ی فکری اقتصاد است نه علم یا عملکرد فرمول‌های آن، زیرا فارغ‌التحصیل دوره‌ی دکترا، کشاورزی را شغل نمی‌داند و حاضر نیست به کار روی زمین مشغول شود. دولت‌ها نیز که از همین فارغ‌التحصیلان تشکیل شده‌اند، حاضرند مسایل امنیتی و روابط بین‌الملل را زیر سؤال ببرند و از مهاجران برای کار روی زمین استفاده کنند ولی به فارغ‌التحصیلان کمک هزینه بدهند تا کار پیدا کنند! وام‌های کلان فارغ‌التحصیلان نیز همگی به نام فارغ‌التحصیلان ولی به کام نزول‌خواران است.
به گزارش آزاده حسینی خبرنگار مناقصه‌مزایده، در ستون نیازمندی‌های روزنامه‌ها حتی مدرک فارغ‌التحصیلی نیز در بازار کسب و کار جابه‌جا می‌شود. حالا اگر ذهنیت عوض و کار برای کسب روزی حلال یک عبادت محسوب شود، همان‌طور که در اسلام آمده باز هم این مشکلات باقی می‌ماند؟
مثال دیگر در مورد ارزش پول ملی است. بر اساس نظریه‌ی اقتصاددانان باید پول ملی تضعیف شود تا صادرات رونق گیرد و تورم به اقتصاد تزریق کنند تا رونق اقتصادی داشته باشیم! اما این‌طور نیست. مردم ما اهل ریاکاری نیستند که بخواهند با هر ترفندی پولدار شوند؛ آن‌ها حلال و حرام سرشان می‌شود. با تغییر مصنوعی نرخ ارز، پول حرام در جیب مردم ریخته می‌شود. ممکن است افراد بسیاری که دستشان به بیت‌المال بند است و با هر سرفه‌ای دلار پاداش می‌گیرند از این کار راضی باشند ولی سرانجام آن خالی شدن سفره‌ی مردم و به فقر رسیدن آن‌هایی است که دستی در بیت‌المال ندارند. «خرمای دلار بر نخیل است.»
تمام اختراعات به اسم آمریکا یا اروپا ثبت شده و این از منظر ما بعید نبود، زیرا معمولاً کار را فردی می‌کند و پرونده را فرد دیگری زیر بغل می‌زند! مثلاً ادیسون 2500 اختراع دارد. او اگر سه روزی یک اختراع هم می‌کرد 20 سال باید دایماً در اختراع باشد و این بعید است، اما می‌گویند علت آن بوده که خودش مسؤول اداره‌ی ثبت اختراعات بوده و لذا هر کس اختراعی می‌آورد با او شریک می‌شد و یا این‌که می‌گفت به درد نمی‌خورد و به اسم خودش ثبت می‌کرده است.
اخیراً در نمایشگاه اختراعات ترکیه معلوم شد بسیاری از اختراعات کار ایرانی‌ها بوده که به نام اروپایی‌ها ثبت شده. به تازگی در نمایشگاه اختراعات مسکو نیز معلوم شده که اختراع رادیو و تلفن و دیگر خرده‌ریز‌ها کار روسیه بوده ولی به نام اروپا ثبت شده است! رشد 11 درصدی علم در ایران در سال گذشته ثابت کرد که علم در دست ایرانیان بوده ولی به نام اروپاییان ثبت می‌شده است.

جهاد اقتصادی» نیازمند اندیشه‌ی «جهاد اقتصادی» است


«جهاد اقتصادی» ابتدا اقتصاد جهانی می‌خواهد
«جهاد اقتصادی» نیازمند اندیشه‌ی «جهاد اقتصادی» است. همان‌طور که سیدشمس‌الدین حسینی وزیر امور اقتصادی و دارایی در نماز جمعه بیان کرد و در بررسی‌های به عمل آمده توسط محمود صادقی خبرنگار مناقصه‌مزایده نشان داده شده که در طول 60 سال قبل از انقلاب یا در حدود یک سده، جوّ عمومی جهانی کاملاً برعکس شده است.

 وی که از گردهمایی «انجمن نخبگان ماهین» گزارش تهیه کرده، می‌گوید در این گردهمایی گفته شده هنگامی که سازمان ملل تأسیس شد شعار اصلی جهانیان یک قطعه شعر فارسی بود! حتی اقبال لاهوری در آن زمان گفت که جامعه‌ی ملل یا سازمان ملل باید به جای ژنو در تهران تشکیل شود. در آن زمان ایران توسط آمریکا و روسیه و انگلیس اشغال شده بود، اما آن‌ها می‌دانستند شیر اگر پیر هم شد شیر است؛ لذا رؤسای جمهور این سه کشور یعنی چرچیل و روزولت و استالین سه نفری در تهران گرد آمدند و تهران را پل پیروزی نامیدند. از آن زمان دولت‌های قجر و پهلوی که دلباخته‌ی غرب بودند کاری کردند که شعار سعدی نه تنها محو شد بلکه امروزه می‌بینیم که افتخار هر ایرانی خودباخته این است که کودکش قبل از این‌که زبان باز کند، انگلیسی یاد بگیرد! و همین امر در دانشگاه خودباخته جلوه‌گری می‌کند به خصوص در علوم انسانی به ویژه در علوم اقتصادی! پس باید راه رفته را از‌‌ همان مسیر برگشت، یعنی باید کاری کرد که ایرانی به تئوری‌های اقتصادی خودش بیش از تئوری‌های غربی یا شرقی اهمیت دهد. برای درک بهتر موضوع به مسأله‌ی اشتغال می‌پردازیم:
در اقتصاد و علوم اقتصادی فرضیه بر مبنای اشتغال کامل است زیرا تعادل اقتصادی وجود دارد، اما این فرضیه هرگز مورد اطمینان استادان اقتصاد نبوده و نیست؛ به دلیل آن‌که همگی از نبود اشتغال یا بالا بودن آمار بیکاری صحبت می‌کنند و بدون توجه به استدلال‌های خود در کتاب‌های اقتصادی در جوّ سیاسی گرفتار می‌شوند. دانشجویان دوره‌ی دکترا می‌دانند که چه مقدار باید در ریاضیات تسلط داشته باشند تا آن استدلال‌های محکم را هم درک و هم تدریس کنند، اما وقتی از کلاس خارج می‌شوند می‌بینند خودشان بیکارند چه رسد به جامعه! و این تضاد دایمی یک دانشمند با محیط بیرون است. تمام وصله‌هایی از قبیل ارتباط صنعت با دانشگاه یا امور اشتغال فارغ‌التحصیلان و غیره نمی‌تواند مرهمی بر این شکاف بگذارد. اما مشکل کجاست؟ مشکل در زمینه‌ی فکری اقتصاد است نه علم یا عملکرد فرمول‌های آن، زیرا فارغ‌التحصیل دوره‌ی دکترا، کشاورزی را شغل نمی‌داند و حاضر نیست به کار روی زمین مشغول شود. دولت‌ها نیز که از همین فارغ‌التحصیلان تشکیل شده‌اند، حاضرند مسایل امنیتی و روابط بین‌الملل را زیر سؤال ببرند و از مهاجران برای کار روی زمین استفاده کنند ولی به فارغ‌التحصیلان کمک هزینه بدهند تا کار پیدا کنند! وام‌های کلان فارغ‌التحصیلان نیز همگی به نام فارغ‌التحصیلان ولی به کام نزول‌خواران است.
به گزارش آزاده حسینی خبرنگار مناقصه‌مزایده، در ستون نیازمندی‌های روزنامه‌ها حتی مدرک فارغ‌التحصیلی نیز در بازار کسب و کار جابه‌جا می‌شود. حالا اگر ذهنیت عوض و کار برای کسب روزی حلال یک عبادت محسوب شود، همان‌طور که در اسلام آمده باز هم این مشکلات باقی می‌ماند؟
مثال دیگر در مورد ارزش پول ملی است. بر اساس نظریه‌ی اقتصاددانان باید پول ملی تضعیف شود تا صادرات رونق گیرد و تورم به اقتصاد تزریق کنند تا رونق اقتصادی داشته باشیم! اما این‌طور نیست. مردم ما اهل ریاکاری نیستند که بخواهند با هر ترفندی پولدار شوند؛ آن‌ها حلال و حرام سرشان می‌شود. با تغییر مصنوعی نرخ ارز، پول حرام در جیب مردم ریخته می‌شود. ممکن است افراد بسیاری که دستشان به بیت‌المال بند است و با هر سرفه‌ای دلار پاداش می‌گیرند از این کار راضی باشند ولی سرانجام آن خالی شدن سفره‌ی مردم و به فقر رسیدن آن‌هایی است که دستی در بیت‌المال ندارند. «خرمای دلار بر نخیل است.»
تمام اختراعات به اسم آمریکا یا اروپا ثبت شده و این از منظر ما بعید نبود، زیرا معمولاً کار را فردی می‌کند و پرونده را فرد دیگری زیر بغل می‌زند! مثلاً ادیسون 2500 اختراع دارد. او اگر سه روزی یک اختراع هم می‌کرد 20 سال باید دایماً در اختراع باشد و این بعید است، اما می‌گویند علت آن بوده که خودش مسؤول اداره‌ی ثبت اختراعات بوده و لذا هر کس اختراعی می‌آورد با او شریک می‌شد و یا این‌که می‌گفت به درد نمی‌خورد و به اسم خودش ثبت می‌کرده است.
اخیراً در نمایشگاه اختراعات ترکیه معلوم شد بسیاری از اختراعات کار ایرانی‌ها بوده که به نام اروپایی‌ها ثبت شده. به تازگی در نمایشگاه اختراعات مسکو نیز معلوم شده که اختراع رادیو و تلفن و دیگر خرده‌ریز‌ها کار روسیه بوده ولی به نام اروپا ثبت شده است! رشد 11 درصدی علم در ایران در سال گذشته ثابت کرد که علم در دست ایرانیان بوده ولی به نام اروپاییان ثبت می‌شده است.

 

جهاد برای آب (جلوگیری ازجنگ جهانی آب)

یکی از مسائلی که در سال جهاد اقتصادی باید در آن توجه کرد مدیریت  مصرف آب یا صرفه جوئی در طلای شفاف است . اب مهریه حضرت فاطمه س است ولی به لب تشنه فرزندان و نوادگانش نرسید. و انها در صحرای کربلا در کنار شط فرات لب تشنه جان دادند این نشان اثار سوء مدیریت در منابع آبی است یعنی ممکن است آب زیاد باشد ولی مانع استفاده از آن بشوند. این امر نحوه توزیع ثروت را هم نشان می دهد ممکن است ملتی ثروت زیادی داشته باشد و مانند آفریقا بر منابع غنی اورانیوم نشسته باشد ولی از قحطی بمیرد لذا باید در مدیریت صحیح آن که فقطجهت رفاه حال انسان هاست دقت شود مثلا ما می بینیم شبیه همین حرکت در کربلا انجام می شود سربازان حر بن یزید ریاحی دشمن امام حسین هستند ولی امام حسین به محض اطلاع دستور می دهد همه را سیراب کنند حتی به اسب های آنان از آب قابل شرب می دهند. زیرا هدف مدیریت منابع آب در اسلام زنده نگهداشتن و سالم نگهداشتن نیروی انسانی و سرمایه های ملی است. چنانکه در قران هم می فرماید من الما کل شی حی همه چیز بوسیله آب زنده می ماند. حتی در فرمول های شیمیائی اگر فضا خشک باشد ترکیبی صورت نمی گیرد. وبه کاتالیزور احتیاج دارد. آب در اقتصاد اسلامی و مسائل انسانی به قدری مهم است که به ان قسم می خورند. در عصر جدید با تمام تکنولو‍ژی های موجود باز هم آب مایه زندگی است و اگر نباشد هیچ چیز نیست برخی معتقدند تا 70 درصد وزن بدن را آب تشکیل میدهد یعنی اگر بدن انسان را بخار بدهند فقط سی در صد آن باقی می ماند در کره خاکی نیز همین نسبت وجود دارد در افسانه های قدیم بود که دنیا برروی آب است . واقعیت این است که لایه های زمین نیز دارای آب هستند ودریا ها از طریق سفره های زیر زمینی به هم مرتبط هستند . به گفته مصطفی میانجی  در استرالیا و یا لیبی که صحرای سوزان است با شکافتن لایه عظیم سنگی آن صحراها به آب رسیده اند. همین اواخر بود که مسئله جنگ آب مطرح شد و گفتند چنگ سوم جهانی جنگ آب است. در سفری که در ایام عید به ترکیه داشتم یکی از کارشناسان آن کشور گفت ما از انجام خیلی پروژه ها منع شدیم و در سد سازی دستمان باز نیست زیرا کشورهای سوریه اسرائیل و عراق از دست ما به سازمان ملل شکایت می کنند. سید سجاد حسینی قره قوش که از طلاب غیر ایرانی حوزه علمیه قم هم بود می گفت مناقصه بزگترین پل جهان در ترکیه به اتمام رسیده و قراراست بین انکارا تا استانبول زده شود . اغلب جاده های استانبول بدلیل شرایط دریاچه ای در هوا است و پل های بزرگی تنگه های داردانل و بسفر و غیره را به هم وصل می کند شاید یکی از پرآب ترین کشورهای جهان ترکیه است ولی اگر سد بزند حتی اروند رود نیز خشک می شود. اغلب مرزهای ایران را چنین رودخانه هایی احاطه کرده اند: روداترک رود ارس و رود هیرمند و اروند رود در سه سوی ایران هستند و یک سوی هم که نوار خلیج فارس و دریای عمان ودریاچه مازندران است. اما با اینهمه ایران یکی از کم آب ترین کشورهای جهان است ! و همه اینها به جنگ آب برمی گردد. یعنی رود هیرمند از افغانستان سرچشمه می گیرد و هروقت آنان اراده کنند و امتیاز بخواهند باید داد! در غیر اینصورت سیستان و بلوچستان از تشنگی جان خواهد داد. رود ارس اگر نیاید دریاچه مازندران خشک می شودگرچه مساحت خشکی ایران بزرگتر می شود ولی ماهیان دریا می میرند و دیگر کنار دریا نخواهیم داشت ! رود ولگا ودریاچه اورال همه اینطور هستند! جالب اینجاست که حتی رود ساوه و سد پانزده خرداد هم چنین سرنوشتی دارند به گزارش محسن زهره وند خبرنگار ماهین نیوز  از موقعی که سد ساخته شده تاکنون آب آن بیشتر نشده که کمتر شده و تا سه متر زیر خط اصلی هم کاهش یافته و براسا عقاید مردم منطقه سوراخی پیداشده که همه آب سد را می بلعد! چون خیلی ها معتقدند سد پانزده خرداد بجای دریای ساوه ساخته شده که یکی از علائم تولد پیامبر اسلام خشک شدن آن بود! و لذا همان سوراخی که آب دریاچه ساوه را بلعیده الان هم سرباز کرده است !

همچنین به گزارش آزاده حسینی برخی از آب های ایران در مسر سفره های زیر زمین از عربستان و بحرین و امارات سر در می اورند دریک آزمایش بعمل آمده آب باران صحرای کویر یزد با رفتن به داخل گردابها سراز قطیف شهرستانی در عربستان در می آورد.

لذا دراین حال و هوای بلعیده شدن آب ها و یا خشک شدن سرچشمه ها و یا ممانعت همسایه ها باید مدیرتی اعمال شود تا از هرجهت کارا و مفید باشد . اولا از هرز رفتن منابع جل.گیری شود ثانیا مصرف آن بهینه شود که یکی از راهای آن هدفمند کردن یارانه هااست که آب بها به قیمت واقعی خود نزدیک می شود.

وبالاخره پیدا کردن راههایی که از منابع آبی موجود بهترین استفاده شود.